-
حکایت
شنبه 30 شهریورماه سال 1387 13:38
سلام ببخشید بچه ها ایراد گرفتن چرا طوری مینویسی که ماها نمیتونیم بخونیم اونای که زیاد اهل کتاب خوندن هستند از بعضی نویسنده ها خوششون میاد از بعضیا نه یا اونای که شعر دوست دارن از بعضی شاعرا خوششون میاد از بعضیا نه چرا چون نگارش ها با هم فرق میکنه یکی خوب مینویسه یکی بد ولی هرچی باشه مینویسه حالا وبلاگ همین طوره من...
-
زیبا
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 23:57
سلام یه روزی یه روزگاری یه دختر و یه پسری با هم دوست بودن دختر خیلی پسرو دوست داشت و پسر خیلی دخترو، اما پسر کور بود. یه روز پسر به دختر می گه اگه من چشم داشتم و می تونستم تو رو ببینم هیچ وقت از پیشت نمی رفتم، بعد از مدتها یه نفر چشماشو به پسر هدیه داد، پسر خیلی خوشحال شد و رفت که دوست دخترشو ببینه، وقتی اونو دید، دید...
-
خانه ای در دل آسمان
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 14:11
از پنجرۀ کوچک تنهاییم با تو حرف می زنم... از پشت دیوارهای سنگی با قایق غم هایم در رودخانۀ اشک هایم برای یافتن تو تا انتهای ظلمت پارو می زنم. چشمان مهربان تو از لابه لای شهر ستاره باز هم قصۀ امـــیـــد را می گوید، اما قلب کوچک من سال هاست که حرف های شاد را در کویر خود ندیده است. از خود خانه و سر پناهی ندارم و در آرزویش...
-
دردل
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 13:59
حالم داره از این زندگی بهم میخوره بغض گلومو گرفته بازم . از دست این اشکهای لعنتی که وقت وبی وقت سرازیر میشن حالم بهم میخوره . کجاست اون دختری که به سنگدلی معروفه ولی خوشحالم که جلوی دیگران جوری شدم که همه فکر میکنند سنگدلم .حداقل میتونم تظاهر کنم. دلم یه جای دور افتاده به دور از آدمها میخواد که اونجا تنها باشه آدمهایی...
-
خیال شیرین
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 10:53
آن قدر در تنهایی هایم پرواز کردم که معشوق درونی ام ساخته شد . معشوق خیالی که تمام وجودم شده ونمیتوانم از خود دورش کنم مطمئنم که این هست ومی ماند. ومن هم می مانم. با او وبرای او تا زمانی که مرگم فرارسد ـ ذهنم بمیرد ـ برایم خواهد ماند وآواز خواهد خواند وپیشانی ام را خواهد بوسید ونوازشم خواهد کرد . ومن همیشه خواهم گفت...
-
پاپوش......
پنجشنبه 28 شهریورماه سال 1387 10:14
با صدای زنگ از جاش بلند شد رفت در رو باز کرد اه لعنتی بازم که تویی اومدم بهت سری بزنم اما من نمی خام دیگه ببینمت دیگه هم اینجا نیا بابا مینا دارن از سفر میان گفتی کجا رفته بودن به تو هیچ ربطی نداره چرا ربط داره تو به من قول همراهی داده بودی حالا چی شدده زدی زیرش نه کنه یکی دیگه رو پیدا کردی می خای چن تای دیگه رو مث من...
-
نفرین
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 20:12
ه سلام یکی از دوستان یه یادگاری برای من گذاشتند در مورد مطلب چشم زدن سه چهار بار خوندم چیزی ازش متوجه نشدم ولی خب یه چیزی رو متوجه شدم میخوام ببینم درسته اون داره من نفرین میکنه درسته ؟ خانومی که امدید یه نفرین نامه برای من درست کردید اگر کاری برای من کردید و حقی گردن بنده دارید خدای دارم میگم بدون نفرینت میگیره ولی...
-
دومین نوشته
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 18:14
امشب زمین خون گریست امشب آسمان سیاه پوشید، حتی هنگامه ی سحر جامه اش را عوض نکرد درآن دم از آفتاب اجازه گرفت یک روز دیگر شب باشد و سیاهی اش را بر همه جا بگستراند ولی آفتاب اجازه اش نداد چرا که رفتنی ارزشش را دارد ولی ماندنی نه ! ب.و _/\//\/
-
مرگ زیر درخت به سادگی نسیم
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 17:48
مرده ایم ما ، همچون تمامی مردگان، مرده ایم ما در تفرجگاه خورشید مرده ایم ما در چراگاههای ستارگان، مرده ایم ما در پشت بام سنگی باورهای مردم ماه را نه در آسمان بلکه در آب جستجو می کنم، چرا که ماه در آسمان برای زنده هاست نه مردگان. ب.و _/\//\/
-
یه نوشته
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 17:43
آتشین چوبی که صدای بادی است که باد نوای بارانی دارد و باران چکه های قطره مانند آب است، آبی که خاک آتش خورده ی باد را آرام می کند و نردبان بلندم ستیغ آسمان را فتح می کند تا ذره ی به ظاهر سپید طلایی برف را به سویم روانه کند هرچند با تلالو درونی خویش به او رنگ دهم ، صدها رنگ و یک جا هم بی رنگ بی رنگ. ب.و _/\//\/
-
فرشته من
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 11:02
همیشه از خدا یه مونس میخواستم که منو بفمه ،درک کنه، حس کنه ، سنگ صبورم باشه. چه زود خدا به آدمهای دل شکستش امید می بخشه .دلهای خسته وتنها اونارو زنده میکنه. ............ تو بی سروصدا اومدی تو زندگیم ساده وبی ریا مثل خنده ها ونگاههای معصومانه ات . اسم زیبای تورا در آسمان چیده ام .شاید عشق تو والاترین مقامی است که به...
-
تو را...این گونه باش
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1387 10:43
چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را نیز برای پرستش کتاب عشق است . ساده ترین درس زندگی آن است : هرگز کسی را میازار. محبت خرجی...
-
فکر نکن دنیا به آخر رسیده اما روزی به آخر میرسه (گوش کن به حرفم)
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1387 15:48
در این روز مبارک رمضان چه کسانی در حال مرگ هستن و چه کسانی در وقت افطار جان خود را از دست میدن و چه کسانی در راه به خانه تصادف میکن و میمیرن و چه کسانی که از عشق خود دوری و به حرف مردم توجه میکنن چه کسانی فرزندان خود رو فراموش میکنن و نیمخاند فرزندی در نزد خود نگه داشته باشن . چه کسانی با خشم نفرت زندگی خود رو به...
-
واما عشق
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1387 14:23
میخوام همون طوری که گفتم یه سرفصل جدید واسه عشق بنویسم البته اول بگم این نظر خودمه افسون جون اونقدر واضح وصریح مطالبشو بیان کرد که من فقط یه گوشه ای از اونو ادامه میدم .والا راستش اول از خودم بگم من به عشق خیلی ایمان دارم اعتقادم اینه که عشق که فقط نباید ازروی هوا هوس باشه مگه نمیشه دونفر بدون هیچ چشم داشتی عاشق هم...
-
دراوج تنهاییم
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1387 10:56
صدای سکوت فضای غمگین قلبم را پیچیده . تنهایی امده ووجودم را باسردی وجودش پریشان کرده................ من امروز در اوج بی کسی ام کسی اینجا جز تنهایی همدرد من نیست! برایم میخواند آوازی با صدای آرامش میداند در قلبم چه میگذرد ونمیداند راز درونی ام را. در این آرامش ظاهری ونا خواسته ام باطنی اشفته دارم. من در اوج تنهاییم...
-
یاد...
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1387 09:47
اومد کنار پنجره اشک هاشو که توی مشت جمع کرده بود داد به آسمون آسمون یه نگاهی به دل تنگش کرد و به خورشید گفت : دوستمون به یه چراغ قوه احتیاج داره خورشید دستاشو که به باد داده بود ول کرد اومد پایین پایین پایین نشست رو پای دخترک وقتی به چشمای دخترک خیره شد ستاره ای رو دید که مدتها به دنبالش بود اما اون ستاره تو دست دیو...
-
عشق
دوشنبه 25 شهریورماه سال 1387 10:54
از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم ***** یادگار تو چه شبها چه سحرها دارم عشق چیست ؟ این سوالیه که بارها تو چت خیلی ها از من یا دوستان دیگر می پرسند. یادتونه چند وقت پیش گفتم می خوام یه بحث دوستانه راه بندازم و تمام کسانی که دوست دارن عقیدۀ خودشون رو بگن می دونم که خیلی سخت نیست ، هر کسی نسبت به عشق نظری داره و این...
-
دوستی
دوشنبه 25 شهریورماه سال 1387 09:23
از گل واشده ی دورترین بوته خاک به تو ای دوست سلام سلام به تمام دوستان گلم که اینجا هستند و با نظرهای قشنگشان من را راهنمایی می کنند حالت آیا خوب است روزگارت آبیست همه اینجا خوبند.... نی لبک می خواند قاصدک می رقصد باد عاشق شده است فکر من باش که من فکر تو ام!
-
شناسنامه خر
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1387 16:26
مطلبی که در زیر می خوانید از کتاب شناسنامه خر یا پند نامه است که نوشته انصاری نجف آبادی چاپ اول این کتاب در تاریخ ۱۳۵۲ است (که الان دسته من هست) نمیدونم از خوندن این نوشته چه برداشتی میکنید ولی ....... گوش خر بفروش و دیگر گوش خر کاین سخن را در نیابد گوش خر هوش خران با اینکه آدمیها از روی غرور و خود خواهی همیشه و در...
-
به تو محتاجم
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1387 12:58
معبود من آنگاه که غمینم و تنها تو تنها یاور لحظات تلخ تنهاییم هستی، وقتی که احساس بی پناهی می کنم تو پناه دل خسته ام هستی ، برای دل شکسته ام بهترین مرهمی و برای قلب خسته ام مایۀ آرامش. معبود من آنگاه که دیو ناامیدی در دلم زبانه می کشد نور امید به قلبم می تابانی و نمای زیبایی از آینده در برابرم می گذاری . آنگاه که در...
-
تقدیم به تو که برای من بهترینی
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1387 11:15
سم جدیچه بگویم که کلامم قاصر است از بیان. چه بنویسم که دیگر کلمه ای واژه ای لغتی یاری ام نمی کند تا بگویم دوستت دارم . بگویم وجودم مشحون از یادت هست وقلبم برای تو می تپد. تو شاه بیت عشقی تو آغاز مهری تو پایان آرزویی تو همه آرزوی منی دوستت دارم.
-
چشم زدن
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 17:12
سلام چشم زدن یعنی چی یا اسپند دود کردن که چشم نخوره چند وقت پیش یه جای نمیدونم تلویزیون بود یا جای دیگه نمیدونم یکی به یکی گفت برا بچت اسپند دود کن چشمش نزنن گفت : بچه من خوشگلیه انجلیا جولی رو داره یا ثروت بیل گیتس یا مغز انیشتن رو یا هیکل ارنولد رو یا ...... اخه چرا فکر منیکنی کسی شما هارو چشم میزنه اگر این طوره که...
-
شهرستانی
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 12:16
واقعا من موندم تو کار بعضی از این خلایق آخه یکی نیست بهشون بگه بابا ما همه انسانیم چه فرقی می کنه از کجا باشیم. امروز که توی نت بودم متوجه یه بحث شدم البته من از نصفه هاش رسیدم .یه بنده خدایی داشت یه ریز پشت سر کسی صحبت می کرد.اخرشم نه گذاشت نه برداشت گفت من میدونم چطور حساب این بچه شهرستانی رو برسم هر چی باشه ما...
-
سخن با خدا
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 11:07
بنام خداوند بخشند ه مهربان . خداوندا - خطاهایم جامه خواری در برم کرده و دوری از تو بر من پوشش بیچارگی افکنده . به پذیرش توبه دلم را زند ه کن ای آرمانم و مطلوبم - سوگند بعزتت نیابم برای گناهانم آمرزنده ای جز تو و نمی بینم از شکست خود چاره ای غیر از تو و به تحقیق با بازگشت بسوی تو فروتن شوم - پس اگر از درگاهت مرا برانی...
-
ادامه داستان
شنبه 23 شهریورماه سال 1387 08:02
سلام چطوری باید شروع کنم نمیدونم نوشته روز پنج شنبه من خیلی هارو غم گین کرد بعضیا ازم دل خور شده بودن البته با روی گشاده لبی خندان لزم نیست همیشه دیگران اخم کنند با داد حرفی رو به ادم ثابت کنن چشمک من چند بار اعلام کردم نوشته های من برای بد کردن کسی نیست فقط حالت های دیگران رو مینویسم که خیلی ها براشون اشکار اون حالت...
-
جنبه داشتن
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1387 08:00
فقط حق را جمیل یافتم سلام ابدارچی
-
معنای مجازی
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1387 13:18
سلام دوست عزیزم گفته بودید معنای درستی از مجازی نمی دونید. هر کس از مجازی تعریفی داره و من مجازی رو از نظر خودم تعریف می کنم . بعضی از دوستان معنی مجازی رو دروغ می دونستند می گفتند مجازی یعنی دروغین خود من هم شاید همین فکرو می کردم اما کمی که فکر کردم دیدم نمی تونه معنیش دروغین باشه چون به هر حال آدماش که حقیقی هستن و...
-
عاشقانه
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1387 15:38
مثل گلها باشیم زیبا باشیم با وفا باشیم و پر احساس مثل باران باشیم پاک باشیم زلال باشیم و پر از طراوت مثل آفتاب باشیم پر از حرارت پر نور باشیم و دل فریب مثل دریا باشیم بیکران و بزرگ پر تلاطم باشیم و گاهی آرام این نوشته همتون رو دوست دارم از بنده خواستن توی صفحه اصلی بزنم منم با کمال میل قبول کردم آبدارچی ( کاتب همتون...
-
تولد
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1387 14:18
راستش امروز که بهنام خان گفت تولد هاناست کی میتونه یه متن بنویسه من نمیدونم چطور گفتم من مینویسم بهرحال هر چی به مغزم فشار اوردم بهتر از این جمله ای که میخوام بنویسم نتونستم سر هم کنم. امیدوارم هم بهنام خوشش بیاد پشیمون نشه چرا سپرده به من که بنویسم هم هانای عزیز که تا حالا سعادت نداشتم ببینمش. تولد تو آغازیست برای یه...
-
مجازی یا حقیقی بودن چت
سهشنبه 19 شهریورماه سال 1387 13:50
باز هم سلامی دیگر جا داره از تک تک شما دوستان مهربونم که با نظرات مفید و سازندتون منو راهنمایی می کنید کمال تشکر را داشته باشم و اینو بدونید که همین حرف های دوستانه و کلام بی ریای شما عزیزان هست که باعث میشه من هم به راحتی بتونم حرف هامو بزنم . از دوست مهربون و گرامی با نام همتون رو دوست دارم هم خیلی ممنونم که با...