حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

ذوالقرنین ...

فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خـاک سپارند تـا اجزای بدنم خـاک ایـران را تشکیل دهد

((کوروش بزرگ))

حضرت ذوالقرنین یـــا کـــــوروش بـــــزرگ
برای « ذوالقرنین » معانی گوناگونی ذکر شده است. برخی ذوالقرنین را به معنای ـ دو قرن ـ گرفته اند. به این معنی که مردم را در حدود دو قرن یا دو نسل دعوت به حق نمود.
برخی نیز گفته اند: ذوالقرنین، یعنی کسی که بر شرق و غرب دنیای شناخته شده آن روز حکومت داشته است.
در آرامگاه کوروش پیکر تقدیس از روح و « فروهر» کوروش را نیز به شکل فرشته ای ساخته بودند،که ذوالقرنین بوده و همانست که می نویسند بر بالای آن کتیبه ای داشته که نام کوروش بر آن نوشته بوده بالای آرامگاهش مجسمه بالدار هنوز هست و ابولکام آزاد براساس همین مجسمه آنرا ذوالقرنین خوانده است و کوروش را همان ذوالقرنین یاد شده در قرآن دانسته است.در تورات هم به کوروش لقب عقاب شرق داده اند.
ذوالقرنین اولین کسی است که سد ساخته است و از آهن به نحو انبوه استفاده کرده است وسدی که او ساخته بود از آهن خالص بوده است.
گفته شده است که این سد در مکانی که از دو طرف با کوههای سر به فلک کشیده محصور بود، ساخته شده است.اکنون سدی با همان مشخصات در گرجستان امروزی پیدا شده است و در تنگه داریال واقع است.
برخی با غرض یا به اشتباه اسکندر گجستیک (ملعون) را ذوالقرنین می دانند لیکن‌ این‌ معنی‌ با کلام قرآن‌ سازش‌ ندارد. چون‌ نخست قرآن‌ می گوید ذوالقرنین‌ مؤمن‌ به‌ خدا و روز قیامت‌ بوده‌ است‌ و دین‌ او دین‌ توحید بوده‌ است‌؛ ولی‌ ما میدانیم‌ که‌ إسکندر مشرک‌ بوده‌ و در تاریخ‌ آمده‌ است‌ که‌ ذبیحه خود را برای‌ ستاره مشتری‌ ذبح‌ نموده‌ است‌.
دوتا از فروع دین ما تولی و تبری است که یعنی دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا است چون کوروش بزرگ دوست خدا فردی بود که احکام خدا را در زمین جاری می کرد و در واقع نماینده خدا در زمین بود باید مورد احترام همگی ما باشد و مقامش را گرامی داریم و نگذاریم آرامگاهش از بین برود و یا به او بی توجهی و توهین شود .
- شخصیت ذو القرنین طبق نظریه قرآن ذو القرنین مردمى مؤمن به خدا و معاد بوده است کوروش نیز طبق نظر تاریخ و کتب عهد عتیق چنین بوده است. ذو القرنین پادشاهى عادل و رعیت پرور و داراى بخشش بوده; کوروش هم طبق تاریخ کتب عهد عتیق و نظر مورخین قدیم مانند هردوت و دیگران پادشاهى با مروت فتوت سخاوت و کرم بوده است; چنان که از تاریخ زندگى او و برخوردش با یاغیان که با او مى جنگیدند یا او با آنها جنگیده است معلوم مى شود. ذو القرنین از طرف خداوند داراى توانایى ها و امکانات فراوانى مانند عقل تدبیر فضایل اخلاقى ثروت و شوکت ظاهرى بوده و کوروش نیز همه این ها را داشته است.

کورش کبیر اولین پادشاه هخامنشی، افزون بر ایرانیان ، به دلیل صدور نخستین اعلامیه حقوق بشر نزد همه جهانیان و دانشمندان محترم است .در دوران باستان نیز بسیاری از اندیشمندان (مانند افلاطون، فیثاغورث، هرودت، گزنفون، دیودور سیسیلی و...) او را ستوده اند. کوروش بزرگ بنا به پژوهشهای 100 ساله اخیر دانشمندان مسلمان همان ذوالقرنین است که در سوره کهف قرآن (آیات83 تا 99) از او یاد شده است. کوروش نزد یهودیان ،زرتشتیان ، مسیحیان و مسلمانان از جنبه آسمانی و تقدس برخوردار است. در کتاب تورات از او به عنوان حضرت مسیح ، فرستاده پروردگار، شکست دهنده فرعونیان، شاهین خدا، نجات بخش و دانشمند خدا نام برده شده است.
درصحف عزرای پیامبر آمده است: کورش فرمود خداوند به من دستور داده است تا خانه ای برای او در بیت المقدس بسازم.ابوریحان بیرونی (قرن 4 هجری) و غیاث الدین خواند میر (قرن 6 هجری در کتاب حبیب السیر، جلد یک، صفحه 136) از او بعنوان بانی بیت المقدس و مسجد الاقصی (یا همان قبله نخست مسلمانان) نام می برند. در تفسیر قرآن ابوالفتح رازی آمده است: که خدای تعالی بر زبان بعضی پیغمبران امر کرد پادشاهی از پادشاهان پارس را نام او کورش و او مردی بود مومن. مسعودی در کتاب مروج الذهب،صفحه606 می نویسد: این خبر در انجیل هست که کورش پادشاه، ستاره را که هنگام مولود عیسای مسیح طالع شده بود،دیده بود... و ما تفصیل این ماجرا را با آنچه مجوس ونصاری در باره آن گفته اند...در کتاب«اخبارالزمان» آورده ایم.

آرامگاه باشکوه کوروش بزرگ در پاسارگاد طرحی گیرا ، باوقار ، متوازن ، مقدس و اهورایی دارد. ساختمان این گونه آرامگاه ، پیش و پس از آن دیده نشده است. پس از اسلام در دوران پادشاهی اتابکان فارس (در قرن 5 و 6 هجری خورشیدی ) به دلیل جنبه تقدس آرامگاه ، مسجدی در اطراف آرامگاه ساخته ، درون آرامگاه هم محرابی از سنگ تراشیده و پیرامون آن آیاتی از قرآن به خط ثلث نگاشته‌اند.(دکتر رضامرادی غیاث آبادی در کتاب نقش رستم وپاسارگاد). قبله نمایی نیز در سنگ در کنار مهراب تراشیده اند.در زمان گذشته نوشته ای در آرامگاه به خط میخی بوده که متن آن ، چنین است :

« ای رهگذر ، من کوروش هستم که پادشاهی جهان را به پارسیان دادم ، به مشتی خاک که پیکرم را در برگرفته رشک مبر »
هق هق هق بهنام خدا بگم چه کارت نکنه هق هق هق ببین منو به چه کاری وتدتر کردی هق هق هق دستم شکست بس که تایپ کردم هق هق هق خدا خیرت ............. بده چشمک

نظرات 7 + ارسال نظر
سونیا سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 17:43

بیب بیب هورااااااااااااااااااا
اول شدم

عدد خدارو شکر میبینم عقب نشینی کردی

سونیا سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 17:44

هیوا جون دستت درد نکنه ولی گلم هر کی هر چی گفت تو گوش نکن گلم.

افسون سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 19:21 http://naghmehehasrat.blogfa.com

هیوا جان عزیزم خسته نباشی دست گلت درد نکنه
بووووووووووووسسسسسسس
بایییییییییییییییییی

مواظب خودت باش خانومی گلم حیف که عکس قلب و اینا نداره ولی همون حالا فرض کن عکس قلب بوس قلب قرمز و بغل و این حرفا دیگه

باران سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 20:16

سلام وب زیبای دارید موفق باشید چو ایران نباشد تن من مباد

آبدارچی چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:09

ممنون ممنون بابت اینکه علامت سئوال تو ذهن من رو برداشتی برای من سئوال بود همین چون من واقعا نمیدونم کورش کبیر کیه ... نمیدونم سد سیوند در کجا هست .. نمیدونم ارامگاه کورش کجاست ... نمیدونم تاریخ دو هزار پاند سال چیه ... نمیدونم منشور حقوق بشر چیه ... نمیدونم دوهزار پانصد سال بیش در ایران حقوق مرد زن برابر بوده ... نمیدونم در دوهزار پانصد سال پیش زن های آبستن مرخصی با مزایا داشتن ... نمیدونستم .... سونیا میتونی بگی روی منشور کوروش چی نوشته شده بود ؟

صوفیا چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:10

هیوا جان ممنون!چی میشه گفت جز افسوس....

سونیا پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 17:28

خوب انگار بهنام دوست داری تمام عملکردهای کوروش بزرگ رو بدنی خوب باید از من وهیوا جون بپرسی هر چی باشه زادگاهش تو استان ما هستش باشه همه چیشو هیوا گفت منم نوشته منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ …
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.
همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد.
بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’
من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم
روی منشورش رو مینویسم که اطلاعاتت کامل بشه چشمک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد