حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

مشکلات زندگی

سلام به همگی 

 

میبینم که همه کم پیدا شدن فکر میکردم فقط من کم پیدا شدم اما انگار اینجورا نیست 

کجایید شماها ؟ چرا کسی پیداش نیست اینجا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

خدا نکنه گرفتاری داشته باشید و این حرفا !!!! 

راستش تو وبلاگ یکی از دوستانم مطلبی خوندم که خیلی خوشم اومد خیلی جالب بود برام گفتم شما هم بخونید بد نیست حالا برای شما هم می نویسم بخونید جالبه. 

 

 

" وزن یک لیوان آب "

 

استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب را به دست گرفت. آن را بالا گرفت

 

که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید : به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟


شاگردان جواب دادند تقریبا 50 گرم.


استاد گفت : من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست .


اما سوال من این است : اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم

 

چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد.


استاد پرسید خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟


یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد.


استاد گفت : حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟


شاگرد دیگری جسورانه گفت : دست تان بی حس می شود عضلاتتان به

 

 شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان

 

 خواهد کشید و از این حرف همه شاگردان خندیدند .


استاد گفت : خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟


شاگردان جواب دادند : نه!

 

 پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟

 

 در عوض من چه باید بکنم؟


شاگردان گیج شدند! یکی از آنها گفت : لیوان را زمین بگذارید.


استاد گفت : دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است اگر آنها را چند دقیقه

 

 در ذهن تان نگه دارید اشکالی ندارد. اما اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید

 

 اعصابتان به درد خواهند آمد، اگر بیشتر از حد نگهشان دارید، فلج تان می کنند

 

و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.


فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و

 

پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید! به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید هر

 

 روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و  

 

چالشی

 

 که برایتان پیش می آید ،برآیید ...


 

دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری

 

 زندگی همین است ...

  

 

راستی یادم رفته بود عید رو تبریک بگم ببخشیدطوری نیست حالا میگم! 

 

عــــیــــد ســـعـــیـــد غـــدیـــر خـــم بـــر تـــمــامــی 

عـــزیــزان مــبــارک بـــاد 

 

البته پیشاپیش تبریک گفتم آخه یه موقع دوباره وقت نمی کنم بیام گفتم زودتر بگم 

طوری نیست. در مورد عید غدیر امام صادق حدیثی فرمودند اینگونه: 

 

عـــیـــد غـــدیــر ، روز عــیــد و خوشی و شادی است و روز روزه داری به عنوان 

سپاس نعمت الهی است. 

 

انشالله اگر توفیق روزه داری در این روز مبارک را پیدا کردید ما رو هم فراموش نکنید 

التماس دعا

نظرات 6 + ارسال نظر
صوفیا دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:59

سلاممممممممممممم افسون جان.
من که مدت نبودم الانم اینقدر سرم شلوغه کم میرسم سر بزنم ولی خوشبختانه گرفتاری نیست! ولی خوب خودتو از همه کمتر دیدم تو این مدت!قشنگ بود ! یادمه قبلا خونده بودم ولی این حرفا باید اونقدر تکرار بشه تا ملکه ذهن ادم بشه

هیوا دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:16 http://hiva_kuchulu.mihanblog.com

سلام به عزیزای گلم
منم فکر می کردم فقط من سرم شلوغهههه اما انگار نه همه گیره چشمک
دلم واسه همه تنگ شده
افسون جونم مثل همیشه قشنگ بود فدات شم

هیوا دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:22

راستی صوفی نگفته بود بیب بیب هوراااااااااااااااااا چشمک

سونیا دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 17:35

سلام
افسون جون مرسی از مطلب قشنگت من یکی که منتظر بودم یکی دیگه بنویسه تا من بعدش بنویسم اخه اگه میخواستم بنویسم دو تا مطلبم پشت سر هم میشد.
خدا کنه هیچ کسی گرفتاری نداشته باشه.

عدد سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 17:39

حالا سونیا شما هم این قدر عجله نداشته باشید چشمک

افسون عید رو بر شما تبریک میگویم و هنوز نوشته ای رو که از وبالگ دوستتون گذاشتین رو نخوندم، می خونم یادگاری می زرام.

عدد بازنشسته. . .

شادی چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:26

سلام به همگی
افسون جان سلام و ممنون از مطلب قشنگت
عید شمام مبارک
بوس بوس بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد