حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

ایستگاه اجابت دعا ...

یک نفر دلش شکسته بود / توی ایستگاه استجابت دعا / منتظر نشسته بود / منتتظر،ولی دعای او / دیر کرده بود / او خبر نداشت که دعای کوچکش / توی چار راه آسمان / پشت یک چراغ قرمز شلوغ گیر کرده بود

یک نفر دلش شکسته بود / توی ایستگاه استجابت دعا / منتظر نشسته بود / منتتظر،ولی دعای او / دیر کرده بود / او خبر نداشت که دعای کوچکش / توی چار راه آسمان / پشت یک چراغ قرمز شلوغ...

*
او نشست و باز هم نشست
روزها یکی یکی
از کنار او گذشت

*
روی هیچ چیز و هیچ جا
از دعای او اثر نبود
هیچ کس
از مسیر رفت و آمد دعای او
با خبر نبود

*
با خودش فکر کرد
پس دعای من کجاست؟
او چرا نمی رسد؟
شاید این دعا
راه را اشتباه رفته است!
پس بلند شد
رفت تا به آن دعا
راه را نشان دهد
رفت تا که پیش از آمدن برای او
دست دوستی تکان دهد
رفت
پس چراغ چار راه آسمان سبز شد
رفت و با صدای رفتنش
کوچه های خاکی زمین
جاده های کهکشان
سبز شد

*
او از این طرف، دعا از آن طرف
در میان راه
باهم آن دو رو به رو شدند
دست توی دست هم گذاشتند
از صمیم قلب گرم گفت و گو شدند
وای که چقدر حرف داشتند

*
برفها
کم کم آب می شود
شب
ذره ذره آفتاب می شود
و دعای هر کسی
رفته رفته توی راه
مستجاب می شود

نظرات 4 + ارسال نظر
سونیا چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:26

بیب بیب هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دیگه کارمون از اول شدن هم گذشت........

سونیا چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:28

امیدوارم هم دوستانم دعاهاشون مورد استجابت قراربگیره (ان شالله)

صوفیا پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:46

آخی... خیلی جالب بود.

عدد شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:59

خدا به دعا های همه بنده هاشو می شنوه و اونا مورد استجابت قرار می ده.
فقط ما بنده هاش هستیم بعضی وقتها اونا رو نمی بینیم. اگه هر هم یه کم چشمون رو بیشتر باز کنیم اونا رو هم به راحتی میشه دید.

هیوا مثل همیشه زیبا بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد