حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

قانون مندی. احترام به دیگران

سلام  

از یکی از دوستام شنیدم که توی یکی از ایالت های  امریکا قانون  رانندگی اینطوریه که حق تقدم با دیگران  وقتی این شنیدم گفتم که بابا این طوری که هرج مرج میشه گفت چرا گفتم خو هرکی به هرکی میشه  گفت وقتی میگم حق تقدم با دیگران نه اینکه تو سرتو بندازی پایین مثل ..... از خیابون رد شی یا از چهار راه  یعنی این که برای تو هم حق تقدم با دیگران  چشمک  

 فکرشو بکنید تو ایرانی که  راننده نمیتونه از لاین عوض کردن بی خودی جلو گیری کنه چطور میخواد همچین قانونی رو برای خودش بزاره که وقتی رسید سر چهار راه بگه خو  شما بفرمایید  

 

حقیقتش چند وقت پیش ( حدودا یک سال پیش بود ) با این عدد داشتیم میرفتیم یه  جای من، عدد و ابراهیم  ما این قانون مندی مردم امریکارو گفتیم ابراهیمم یه چیزی تعریف کرد در مورد این که  اره  یکی از دوستام میگه با یه استادی رفتیم یه همایش زود رسیده بودیم اون ماشینشو   صد متر یا بیشتر  مونده به سالن همایش پارک کرد  در صورتی که میتونست دم در خود  سالن همایش اون پارک کنه  این دوست ابراهیم ازش میپرسه چرا این کار کردی  اون استادم میگه  ما وقت داریم زودم رسیدیم هم پیاده روی میکنیم تا سالن هم اون جاهای پارک نزدیک سالن همایش مال کسای که دیر تر میرسن وقت ندارن  اینم میشه احترام به دیگران  

چقدر خوب بود ما ها این نکات ریز رو رعایت میکردیم به دیگران احترام میزاشتیم  

 

حالا ما داشتیم این طوری میگفتیم از قانون مندی احترام به دیگران که مجتبی شروع کرد لاین عوض کردن  افغانی چرا این کار میکنی میگه  خو میخوام زود تر برسیم  

 

 چشمک  

 

 

آبدارچی

نظرات 8 + ارسال نظر
عدد شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 20:33

ای ول بزن قدش ...........
باشه دفعه بعد که سوار شدی بهت می گم قانون و احترام به دیگران یعنی چی؟؟؟ چشمک


شما هم زود برداشت نکنید بگین عدد آدم بی جنبه ایی نمی شه ازش انتقاد کرد. می خوام بهش نشون بدم که این قانون مندی که بهنام ازش صحبت می کنه و خیلی هم جای فکر داره مال همون کشوره.متاسفانه متاسفانه توی ایران نمی یشه اجراش کرد البته بخصوص توی اهواز(جایی که خودم دارم توی خیابون هاش رانندگی می کنم) اول از خودم ناراحت هستم که چرا باید اینجوری رانندگی کنیم بعد هم برای جامعه و مردم جامعه مون که دارن اینجوری و به این شکل رانندگی میکنن.
در ضمن می دونم الان میگی افغانی به فرض هم زودتر برسی مگه چقدر زودتر می شه آره می دونم خیلی که بشه ۵ دقیقه ........................ .

راستی یادم رفت بهتون بگم که این آقا بهنام هنوز توی شهر رانندگی نکرده. چشمک
اما ای کاش بهنام می شد رانندگی رو توی همون آمریکا یاد میگرفتی و اونجا رانندگی بکنی تا هنگام رانندگی به حقوق همه احترام بزاری(به قسمت دومش که رانندگی باشه دست پیدا میکنی چشمک)

سونیا یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:49

مجتبی اگه یه دوتا مثل تو تو اهواز رانندگی میکنند که واقعا معلومه باید بگی که متاسفی بعدشم تو یکی که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره شما رعایت کنی یه دو تا تو خیابون هم که شما رو ببینن یاد میگیرن اونوقت اهواز که هیچ کل ایران هم رانندگیشون میشه مثل کشور امریکا (چشمک)

صوفیا یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:59

عدد اولا باید بگم که هر تغییر اول از من و شما شروع میشه ! از همین یک نفر یک نفر ها! منتطر نشستیم کیا عوض بشن؟ مردم؟ میشه بگی مردم کی هستن؟؟؟؟؟؟؟؟از تو بعیده! واقعا که!

بهنام این داستانو شنیده بودم ولی منتها تو ایران ظاهرا اتفاق نیفتاده بود . این دوست دوست شما هم خالی بنده کرده ها!چشمک!

آبدارچی یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:47

سلام ...
صوفیا من شنیدم این حالا این مال ادم بزرگی حکایت یا هر چیزی شبیه به این من خبر ندارم من نقل قول کردم چشمک

هیوا یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 15:17 http://hiva_kuchulu.mihanblog.com

آقا دیوار کوتاه تر از این مجتبی بیچاره گیر نیوردید گیر دادید بهشششششششش گناه داره بچه چشمک حالا بهنام من که می دونم هر کی ندونه تو رو دست مجتبی بلند شدی که چشمک سونیا تو هم از این بهنام حمایت نکن که ضرر می کنی شکست می خوری میوفتی رو دست من آبجی هق هق هق هق چشمک

غریبه شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:18

سلام
نمی خواستم نظر بدم خیلی اتفاقی به قول خودت به دنبال سرچ آبغوره به اینجا رسیدم ولی نشد ساکت بشم اونم به خاطر تولد بچه دومت جانم ایشاا... صدهزار ساله بشی تو اونا هم سالم و صالح بار بیان
اون وقتا یادمه تو فقط ابوالفضلت رو داشتی که سالی که من رفتم از اون خراب شده بیرون ابوالفضل 3 سالش شده بود. این تازگی داره نازی کلی ذوق کردم به خدا بچه باید سه تا بشه ایشاا... سومیش یه دختر نازنازی باشه
به امید دیدن روزهای شاد برای تو و خانواده ات

آشنای نغمه پنج‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1387 ساعت 17:59 http://www.ashna@yahoo.com

کاش کمی صمیمی تر و یک رنگ تر باشیم... مهر را قسمت کنیم. عشق را

بانو سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:47

قلندر از بچه های نغمه گفتی.... شما در کنار ما نیستی . به قول دوستی.. کاش کمی صمیمی تر و یک رنگ تر باشیم یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد