حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

نقاشی صلح

روزی پادشاهی اعلام کرد به کسی که بهترین نقاشی صلح را بکشد، جایزه بزرگی خواهد داد.

هنرمندان زیادی نقاشی هایشان را برای پادشاه فرستادند. پادشاه به تمام نقاشی ها نگاه کرد ولی فقط به دوتا از نقاشی ها علاقه مند شد.

در نقاشی اول، دریاچه ای آرام با کوه های صاف و بلند بود. بالای کوه ها هم آسمان آبی با ابرهای سفید کشیده شده بود.

همه گفتند: این بهترین نقاشی صلح است. در نقاشی دوم هم کوه بود ولی کوهی ناهموار و خشن، در بالای کوه آسمانی خشمگین رعد و برق می زد و باران تندی می بارید و در پایین کوه آبشاری با آبی خروشان کشیده شده بود.

وقتی پادشاه از نزدیک به نقاشی نگاه کرد، دید که پشت آبشار روی سنگ ترک برداشته، بوته ای روییده و روی بوته هم پرنده ای لانه ساخته و روی تخم هایش آرام نشسته است. پادشاه نقاشی دوم را انتخاب کرد.

همه اعتراض کردند ولی پادشاه گفت: صلح در جایی که مشکل و سختی ای نیست، معنی ندارد. صلح واقعی وقتی است که قلب شما با وجود همه مشکلات آرام و مطمئن است. این معنی واقعی صلح است.

زسم سرخ عاشقی

این سبک جاودانه زیستن نیست که رسم سرخ عاشقی را در خزان خاطره ها فراموش کنیم. 

باید عشق را سرود. 

باید عاشق را ستود. 

باید عشق را نقاشی کرد بر بام آسمان دلها و باید عشق را فهمید. 

باید از کوی عشق گذر کرد.باید با ندای دل بانگ رحیل بر بست و نگذاشت در کوچه پس کوچه های زندگی به فراموشی سپرده شود. 

حیات واقعی را عاشقان یافتند و بس. زیرا که هنر زیبا زیستن را با عشق بر تابلوی حیات و با قلم معرفت و به رنگ محبت ترسیم کرده اند.خوب که به این تابلو نگاه می کنی معنای این جمله را می فهمی *عشق هنر مردان اهورایی است* عشق تنها یک واژه نیست. 

یک آسمان آبی     یک دریای بیکران     و یک بغل گل یاسی است که از عطرش پر و بال میگیری.دری است به خانه خورشید که اگر توان گذر از آن را یافتی به تنها معنی ماندن می رسی.عشق عهدی است آسمانی و ابدی که حتی مرگ در برابرش زانو می زند.اگر با عمق جانت گوش فرا دهی صدای پایش را می شنوی! در این نزدیکی هاست. 

آن را با تمام وجودت لمس کن و دمی در فضای شور انگیزش حنجره ات را جلا ده و وجودت را مطهر ساز. 

آن وقت می بینی که من و تو برای عاشقی آفریده شده ایم که عشق بنای خلقت است و عاشق حقیقی خداست.

وداع با رمضان

 سلام 

فکر می کنم امروز روز آخری باشه که توفیق روزه داری نصیبمون شده 

ر مضان هم داره تمام میشه و باید باهاش وداع کنیم 

خدایا تازه داشتیم با رمضان انس می گرفتیم. با تلاوت قرآنش؛ با ذکرهاش؛ با شب بیداریهاش؛ با اسرارش و ... 

عجب ماه زیبایی!       عجب مهمانی خوبی!       و عجب میزبانی! 

 اما ببینیم چقدر تغیییر کردیم؟ 

از خدا می خوام تا کمکمون کنه تا با عشق ماه رمضان و روزه هاش   عبادتهاش     سحرخیزی  هاش     و دعاهاش همراه باشیم تا همیشه همینطور رمضانی بمونیم. 

ای ماه زیبایی با بودنت شیطان از ما دور شده بود و فردا که می روی دوباره وسوسه های  شیطان به سراغمان خواهد آمد.   پروردگارا تو کمکمان کن! 

ای ماه زیبایی هنوز نیامده بودی که شادمان منتظرت بودیم و حال که می خواهی بروی از رفتنت اندوهناک شده ایم!و اگر نوید درخشش هلال عید فطر نبود دل کندن از این ماه بسیار سخت بود.  

پروردگارا از تو می خواهم که این سال را آخرین سال عمرمان قرار ندهی تا سال بعد هم این بنده گنهکار این روزها را ببیند. 

پروردگاری که تمام هست من ازآن توست قدرتی به من عطا کن تا زیباییهایی را که در این ماه بدست آورده ام به آسانی از دست ندهم.   

 

پیشاپیش عیدتان مبارک و طاعات و عباداتتون مورد قبول در گاه حق.     التماس دعا 

به امید سال بعد و رمضانی دیگر.........

 

 

تقدیر

در آستانه کوچه زندگی دفتر تقدیرم را نظاره می کنم 

که دستان قدرتمند سرنوشت آن را ورق می زند 

و نوشته هایش را قلم قسمت تغییر می دهد 

آرزوی این را داشتم که روزی بتوانم بوته سرنوشت را از ریشه بخشکانم 

تا هیچ وقت نتواند دفترم را با دستان بی مهرش ورق بزند 

و آنان را که از صمیم قلب دوستشان دارم با تکرار واژه قسمت از من بگیرد!