حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

زسم سرخ عاشقی

این سبک جاودانه زیستن نیست که رسم سرخ عاشقی را در خزان خاطره ها فراموش کنیم. 

باید عشق را سرود. 

باید عاشق را ستود. 

باید عشق را نقاشی کرد بر بام آسمان دلها و باید عشق را فهمید. 

باید از کوی عشق گذر کرد.باید با ندای دل بانگ رحیل بر بست و نگذاشت در کوچه پس کوچه های زندگی به فراموشی سپرده شود. 

حیات واقعی را عاشقان یافتند و بس. زیرا که هنر زیبا زیستن را با عشق بر تابلوی حیات و با قلم معرفت و به رنگ محبت ترسیم کرده اند.خوب که به این تابلو نگاه می کنی معنای این جمله را می فهمی *عشق هنر مردان اهورایی است* عشق تنها یک واژه نیست. 

یک آسمان آبی     یک دریای بیکران     و یک بغل گل یاسی است که از عطرش پر و بال میگیری.دری است به خانه خورشید که اگر توان گذر از آن را یافتی به تنها معنی ماندن می رسی.عشق عهدی است آسمانی و ابدی که حتی مرگ در برابرش زانو می زند.اگر با عمق جانت گوش فرا دهی صدای پایش را می شنوی! در این نزدیکی هاست. 

آن را با تمام وجودت لمس کن و دمی در فضای شور انگیزش حنجره ات را جلا ده و وجودت را مطهر ساز. 

آن وقت می بینی که من و تو برای عاشقی آفریده شده ایم که عشق بنای خلقت است و عاشق حقیقی خداست.

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 http://setarehayezamini.blogsky.com

خوش به حال کسایی که عاشقی رو یاد می گیرند

صوفیا چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:40

بعد از این همه بحث این متن واقعا به موقع بود شادی جان

افسون چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:15 http://naghmehehasrat.blogfa.com/

عشق رنج تنهایی را از بین می برد...تنهایی وحشت آوری که سردی و خاموشی آن انسان را به لرزه در

می آورد و دنیا را برای او تبدیل به مغاک سرد و بی روحی می کند که تنها چاره ی رهایی از آن توسل به عشق است.

عشق ساکت است....اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر خواهد بود.

زمانی که همه چیز اتفاق افتاده است...عشق آن چیزی است که پابرجا می ماند.

زندگی بدون عشق چون سراب تهی است...در عشق زندگی کنید...عشق بورزید و جویای عشق باشید.

آنگاه زندگی شما به واحه ای خرم در دشت های خشک مبدل می شود.

زندگی حقیقی در عشق خدا و مهر به موجودات ریشه دارد...بر خاک تواضع می روید و میوه اش معرفت الهی است.


شادی جان مثل همیشه زیبا و دل نشین بود ممنون عزیزم

شنگول چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 15:11

سلاممممممممم شادی خانمی

چه کسی گفته که تو در دل من جاداری ؟
دل من پا بر جا درسرم جا دارد
تو همان فکر قشنگ تو همان رویایی
تو همان عشق منی

ناخوانده چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 16:20

سلام شادی جان
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

روزگارتون خوش .

آبدارچی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:17

سلام . چه زیبا نوشتید ممنون که چشم مارو با نوشته های زیبای خودتون روشن میکنید به زیبا دیدن مارو عادت میدید ...




عدد جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 14:45

شادی خودمونیم از کجا کپیش کردی بیاد در گوشم بگو چشمک

خیلی زیباست . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد