حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

من اومدم

 

 

با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز
 وبا عرض پوزش بدلیل جیم شدن یه مدته ی من که البته تقصیر من نبود ، تقدیر و البته مامان عزیزم اینگونه برای من رقم زدند که مدتی نباشم که البته حتما به خاطر خودم بوده و امیدوارم که شما دوستان عزیز و خوبم هم من رو به خاطر خودخواهی ببخشید
حالا من یه چیزی میگم ولی ما آدمها همه مون خودخواه هستیم، درسته که از صبح تا شب خودمونو خیلی خیلی خوب و مردم دوست و ایثارگر نشون میدیم ولی خودمونم میدونیم که چی هستیم
بماند اون کسانی که واقعا ایثارگر هستند و به خاطر رضای خدا دت به هر کاری میزنند.
عرضم به حضور خدمتتون که حتما باید میدونستید که من به خاطر کنکورم نیومده بودم و بماند که چه جوری خرابش کردم و بد نیست بدونیدچند روز دیگه هم  میریم مسافرت مشهد و قول میدم که برای همتون دعا کنم و باز هم نیستم.
شاید بد شاید هم خوب شد ولی خوبه که بدونید که من معتاد شده بودم به اینترنت والبته به نغمه ولی الان فکر میکنم که دیگه قوی تر و بااراده تر شدم. راستش روزهای اولش پای چشام گود رفته بود و سرم همش می رفت تو بشقاب ( چشمک) ولی الان ورزشکار شدم و البته فربه تر از گذشته.

یه سلام گرم دیگه به آقای قلندر خان
حال شما چطوره؟
دیدم که نامه ی خداحافظی نوشته بودید .
این حرفها چیه ؟ این کارا چیه؟ از شما بعیده ، سنی ازتون گذشته.
تازه من که توی چت روم نغمه فارسی تایپ میکنم . تاز بیشتر اوقات فینگلیشها رو هم نمیخونم هه هه
ولی  شاید دارید تلافی میکنید یه مدت نبودن منو ولی بدونید که من واقعا نمیتونستم بیام.
ولی خواهش میکنم از شما که نرید و این بلاگ رو  با همه ی  ما بچه ها به کسی هدیه ندید.
من فکر نمیکنم که کسی دوست داشته باشه که شما برید
برگردید
...