حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

نفرین

هسلام  

یکی از دوستان یه  یادگاری برای من گذاشتند در مورد مطلب چشم زدن  سه چهار بار خوندم چیزی ازش متوجه نشدم  ولی خب یه چیزی رو متوجه شدم میخوام ببینم درسته  اون داره من نفرین میکنه درسته ؟ 

 

خانومی که امدید یه نفرین نامه برای من درست کردید  اگر کاری برای من کردید  و حقی گردن بنده دارید خدای دارم میگم بدون نفرینت میگیره ولی اگر کاری نکردی فقط یه حسی بهم داشتی چشمک  خدا حتما نفرین ترو توی اولویت قرار میده  چشمک  

  

 ای خدااااااااااااااااااااااااا اینا چرا فکر میکنن میتونن با این حرفا من ناراحت کنن  یه چیزی بهتون بگم فقط عده انگشت شماری هستند که میتونن من رو ناراحت کنن  کیا هستند اونا دوستام دوستای درج یکم همه ماها این طوری هستیم  دوستامون فقط میتونن ناراحتمون کنن  فقط و فقط وگرنه مثلا  من میدونم عباس اقا بقال روبری   مغازمون از من بدش میاد هر بار که میرم از بغال جفتیش جنس میخرم اونارو میبینه دستم تو دلش چه فحش های کهبه من نمیده  بزار بده  یا سکینه خانوم  خوب میدونه  رقیه پشت سرش چه حرفی میزنه وقتی رفته از روی لباس یه لباس دوخته اون از تک بودن توی  مهمونی محروم کرده  

 

پس من از دست کی دل خور میشم  از دست دوستم مثلا از دست راز دل خور میشم میاد اسم عوض میکنه مثلا حال من رو بگیره یا از دست عدد ناراحت میشم من مسخره میکنه تا خودشو ابراهیم  بخندن ولی برام مهم نیست  مثلا علی  بشینه پشت سر من حرف بزن  بزار بزنه یا کمبود داره یا حسودیش شده یا  خودم کاری کردم که اون این طوری میکنه پس بزار بکنه چشمک اینجا من پیروزم چون به نتیجه دل خواه خودم رسیدم  و طرف رو انقدر کفری کردم که  برام کامنت گذاشته  نفرینم کرده   چشمک

 

یه بار  جمیله شیخی بازیگر فقید سینمای اایران  گفت من خوش حالم از اینکه به تاکسی مسر میدم ،جلوم وای میسه و  وقتی میبینه من هستم میگه تو عروستو توی فلان فیلم خیلی اذیت کردی من سوارت نمیکنم   خانوم شیخی که روحشون شاد باشه گفت به خودم بالیدم که انقدر نقشم رو خوب بازی کردم که اینا  فیلم رو باور کردند  چشمک  

 

حالا دوستان لطف کنید حس حسادتون رو نشون بدید پیروزی های من  چشمک  

 

 راستی یادم رفت بگم من گوشم قرمز شد  نفسم بالا نمیمد گریم گرفته بود چراباید از این کامنتا برای من گذاشته بشه  هق هق هق هق هق  من گناه دارم نکنید از این کارا ببینید چقدر مظلومم  

 اهواز هواش بس نا جوان مردانه گرد غبار داره  

 نامرد کارگرمون از بندر عباس امده میگه اونجا انقدر رطوبت داره که گردو غبار  بلند نمیشه   راست میگن ؟

آبدارچی  ( کی میاد من فردا صبح با کارتک از روی زمین جمع کنه چون یحتمل تریلی زیرم میکنه )

نظرات 11 + ارسال نظر
ع. رفیعی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 20:56 http://www.quetta.blogfa.com

دوست عزیز!
حرفهای نگفته قدرت اش بس زیادتر نسبت به حرفهای زده شده است...
راستی وبلاگ تون عالی است. موفق باشید

راز سکوت چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 22:35

من روزه سکوت دارم.

عدد پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:52


ههههههههههههههههههههههههههه.
به قرآن همش تقصیر ابراهیم بود اون پیشنهاد داد من هم سریع گفتم باشه هستم بات. (می دونم الان داری می گی توروحت چشمک)
چکار می کردیم علی که نبودش مجبور شدیم. یه ضرب المثل هست که میگه گهی زین به پشت و گهی پشت به زین. یه روزی هم نوبت شما میشه که ما رو اذیت کنی چشمک.
شما ما رو به بزرگواری خودتون ببخشین می دونم مشخره کردن دیگران خیلی بده اما خیلی حال داد.چشمک

آبدارچی نفرینش رو خوندم ........................
در مورد اون شخصی که تور رو نفرین کرده نمی دونم کیه نمی خواهم بدونم که اون شخص کیه اما به نظر من بهترین کار اینکه بزاری توی این تنفر خودش بمونه. تنفر کاریش می کنه که یک روز خوش تو زندگی اش نبینه دوست ندارم برای کسی بد بخوام ولی اون جوری که از نوشته اش معلوم بود فکر نکنم قبل از اینکه خدایی نکرده خدایی نکرده اتقافی برای تو بیافته اون سالم بمونه کینه و حسد یکی از چیزهاییکه آدم رو نابود میکنه.یه ضرب المثل هست که همیشه خودت می گی: حرف رو باد می بره کتک هم خر بیچاره می خورده.
از خدا می خوام که تنفر و حسد رو از دل همه کسانی که می شناشید از بین ببره.

سونیا پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:05

موقعی که من میگم بعضیا عقلشون .................. بعضی از دوستان گله میکنند چرا اینجوری میگید به دیگران
بهنام خان من اگه جای شما بودم این کامنت رو برام مینوشتند در جوابش براش مینوشتم تو اونقدر حقیر وبدون جراعتی که حتی نتونستی درست خودتو معرفی کنی تا بتونم مشکلت رو حل کنم از حقارت در بیای واقعا متاسفم برای این فرد گمنام انشالله تمام نفریناش بر میگرده به خودش خیلی دلم میخواد این مطلب رو بخونه چون میخوام خطاب بهش بگم

گمنام چطور اون قلب ظالمت بهت اجازه میده به یه بچه معصوم وبیگناه نفرین کنی.


واقعا گمنام متاسفم

مهسا پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:17




آبدارچی بهت نماد ازین زبون بازیا بکنی
ولی قشنگ بود خانواده لذت بردن...


ما از هواداراتیم جوجو.......

kaka mohsen پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 http://www.yaram.blogsky.com

سلام ما که نفهمیدم کی شما رو نفرین کرده دوست داشتی با هم تبادل لینک کنیم اکه قابل دونستی_دوستدار شما از مشهد

یاسمن پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:36

بهنام من هم نفهمیدم کی شما رو نفرین کرده چون توی پست ها هر چی نگاه کردم چیزی ندیدم . ولی در هر صورت کسی که نفرین می کنه در اصل یه ادم عقده ای هستش که می خواد یه جوری عقده های درونشو خالی کنه . ولی خدا هر کی که بد کسی رو بخواد اول اون بدی سر خودش خالی میشه .

شبنم پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 http://www.forsythia.persianblog.ir

هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
وای بهنام با این دختر چه کار کردی اینطوری نفرین کرده بابا
عدد خیلی خیلی خیلی ببخشید اما تو چرا انقدر گیج میزنی خب این معلومه کیه دیگه
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
اما از قدیم میگن به حرف گربه سیاه بارون نمیاد حالا چه برسه به این گربه های زشت که به حرفشون اشک ادم هم در نمیاد چه برسه بارون خدا
جالبه چه ماه مبارک رمضانی هم میشناسه حلال و حروم حالیش هههههههههه
دختر برو فعلا دلت و صاف کن بعد بیا اینجا قد قد کن اخه تورو چه به ماه مبارک و حلال
حروم هههههههههههههههههههههه
راستی یادم رفت بهت بگم عزیزم اگر بچه بهنام بدتر از خودش بشه که خدا به داد ادمهاییی مثل تو برسه پس من جات باشم دعا میکنم بدتراز باباش نشه چون مطمئنا بلاخره یکی خر میشه بیا د تورو بگیره اونوقت تو هم یک دختر زشت شبیه خودت میاری هم از نظر قیافه هم از نظر اخلاقی و وقتی بزرگ بشه یکی مثل بچه
بهنام دوباره حال بچه تورو میگیره اونوقت که مجبوری دوباره برای نوه بهنام و نتیجه بهنام و الی اخر نفرین کنی و بعدخودت پشیمون میشی از این نفرینت و اونوقت تازه میفهمی که بابا اصلا از اول باید برای شانس گند خودت نفرین میکردی ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خلاصه این نصیحت مادرانه رو از من بگیر دختر شهرییییییییییییییییی ههههههههههههه

شبنم پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:40 http://www.forsythia.persianblog.ir

هههههههههههههههههه خدا این دختر شهری و مرگ بده باز من زیاد نوشتم ببخشید

افسون پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:03 http://naghmehehasrat.blogfa.com/

بهنام بابا بیخیالش بزار انقدر نفرین کنه که خسته شه خدا خودش جای حق نشسته و اونه که حق و ناحق می دونه نه بنده های خدا و خدا هیچوقت نفرین کسی رو به ناحق در حق کسی روا نمیدونه اونکه اینکارو کرده حتما از نظر اخلاقی دچار کمبود بوده و خواسته عقده هاشو اینجوری خالی کنه شما خودشو ناراحت نکن. خدا پسر گلتو حفظ کنه ایشالله زیر سایه پدر و مادرش .

راستی اگه خدای ناکرده خواستی بری زیر تریلی اقلا زیر تریلی ۱۸ چرخ برو آخه باکلاس تره اگه پیدا نکردی خبرم کن از دوست و آشنا برات گیر میارم خلاصه تو این امر مهم تنهات نمی زاریم کمکت می کنیم با کلاس باشی .
ههههههههههههههههههههههههه
پسر گلتو از طرف من اول گازش بگیر بعد که گریش در اومد ببوسش

بایییییییییییییییییییییی

راستی دیشب بارون میومد جوگیر شده بودم یه متن قشنگ سرودم اما از شانسم server به من که رسید خراب شد حالا به نظرت متنم یعنی انقدر افتضاح بود که سرور حالش بد شد ؟

هی هییهیهیهیهییییییییییییییییییییییی
امان امان امانننننننننننننننننننننننننننننننننننن
هوی هوی هوییییییییییییییییییییی

صوفیا پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 13:30

قربون خدا برم که همچین رفیقی داره!!!نوشته من با خدا رفیقم ههه!جالبه کلا متنش خیل یجالب بود بیشتر شبیه جوک بود تا نفرین!انشالا پسرت همیشه زنده باشه و سلامت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد