حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

فرشته من

همیشه از خدا یه مونس میخواستم که منو بفمه ،درک کنه، حس کنه ، سنگ صبورم باشه.

چه زود خدا به آدمهای دل شکستش امید می بخشه .دلهای خسته وتنها اونارو زنده میکنه.

............ تو بی سروصدا اومدی تو زندگیم ساده وبی ریا مثل خنده ها ونگاههای معصومانه ات .

اسم زیبای تورا در آسمان   چیده ام .شاید عشق تو والاترین مقامی است که به افتخار ان نائل امده ام.

دوست دارم  روشنی بخش زندگیم تو باشی تو که تمام سلولهای تنم رو به  نام خودت  قباله کردی.

تو زمینی نیستی تو فرشته ای هستی که خدا سر راه من قرار داده. ای فرشته دوستت دارم

نظرات 9 + ارسال نظر
عدد چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:13

بیب بیب باز هم اول شدم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا

صوفیا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:13

اولللللللللللللللللللللل!
عدد هههههههه اول نشدی!

صوفیا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:15

قبول نیسستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.ببین ساعتمون یکی بوده!قبول نیستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت هق هق هق

عدد چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:18

سونیا خوش بحالت که اون کسی که می خواستی پیدا کنی و برای شما ارزوی موفقیت میکنم.


صوفیا ببین نوشته کی اوله. چشمک

صوفیا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:18

سونیا میشه به من یواشکی بگی اون فرشت کیه!!! از اون ادمکهای سوت!!!

سونیا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:11

صوفیا جونم فرشته ام نفر خاصی نیست هر کسی میتونه باشه شاید خود تو


چشمک

آبدارچی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:55

سلام .
کاش من سئوال صوفیا رو میژرسیدم تا سونیا این جواب که به صوفیا داد به من میداد

چشمک

برگ چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 15:21

ینی الان من حسم گرخیده یه دفه.لاو ترکوند فکر کنم.....هه

مهسا پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:26

سونیا جان کاش بتوانم فرصت دیدار داشته باشم
کاش بتوانم تمام صحنه های زندگی را از نو مرور کنم
کاش بتوانم دلم را با تو یکی کنم

آه اگر شود چه می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد