حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

افکار پراکنده یک مرد منسجم

 فقط حق را جمیل یافتم

 

سلام   

این پست جوابی است به شبنم خانومی  برای کامنتی که در افکار پراکنده یک مرد منسجم قبلی گذاشته بودند  چشمک


"من یک بار داشتم یک برنامه تلویزونی میدیدم "  احتمال این برنامه از شبکه های اون ور اب پخش میشد اصلا هم برا تبلیغات نبود  درسته

شبنم تو دیگه چرا؟  شما یعنی فکر میکنید خدای ما مسلمان ها بهتر از بقیه خدا هاست این اولین شکر  چشمک تازه با بقیه ادیان هم مخالفت کردی دومین شکر سوما به خدا را برای هر دین تعریف کردی اینم خودش شکر ... نه خانومی خدا واحد پس برای همه ادیان یه خدا بیشتر نیست وای اسماش فرق میکنه و برای هر قومی در یه زمان مشخص یه دستور داده ... مثل پزشکی که برای هر بیماری یه دارو تجویز میکنه

حالا بگذریم همه ادیان فکر میکنن دینشون و خداشون بهترینه  ما مسلمونا هم از این قاعده پیروی میکنیم ولی خودت یه کم عقلتو گرد کن چطور میتونی با یه مسیحی بحث کنی که خدای ما اندام رو بهتر افریده تا خدای شما وقتی که پیامبر اونا معروف به دم مسیحای  یعنی به دمیدن نفس خود به دیگران یا دست کشیدن به روی اندام دیگران به اونا  زندگی دوباره میداد چطوری این میخوای ثابت کنی؟ خانومی خدا برای همه ثابته فقط هر دینی برای خودش جداست و مثل ادم های نباشید که با مهر پیشونی خودشون رو داغ میکنن  با افتخار میگن بهش جای مسلمانان ولا غیر و بین مسلمان ها هم   اونم فقط شیعه او اونم فقط شیعه دوازه امامی  چشمک

نه بهشت جای مسلمان ها نیست بهشت جای ادم های پاک ادمهایی که حق گردن کسی نداشته باشن ادم های که روی برادر دینی خودشون شمشیر نکشن ادمهای که به جای اینکه بنده های خدا را هلاک کنن دم مسیحای داشته باشن وووو

وقتی پزشکی روزی 5 بیمار رو از مرگ حتمی نجات میده با اون کسی که به اسم دین مردم رو از سر راه پیشرفت خودش بر میداره باید فرق داشته باشه دعای خیر خانواده های مریضها پشتیبان راهشه و اون یکی زجه زن بیوه آه زن بیوه به دنبالشه زمین تا اسمون فرق میکنه

دیدی منم بلدم سفسطه کنم   این برای بار دهم میگم یادمه الهی قمشه ای توی یکی از صحبتاش گفت اگر تو مار مولکی روی دیوار ببینی  بدت بیاد چندشت بشه گناه کردی چون خدا این رو افرید پس حتما حکمتی درش بوده چه برسه بخوای اشرف مخلوقاتشو ببری زیر سئوال

حکایت
میگن حضرت موسی روزی دو بار از راهی میگذشت یه روز  چشمش افتاد به یه گانگلوس ( همون سوسک های سیاهی که پوست سختی هم دارن ) گفت خدایا این برای چی افریدی ندا امد که موسی اتفاقا خیلی وقته این گانگلوس از ان این سئوال میکنه که چرا ترو افریدم چشمک 

  چشمک بدرود

آبدارچی

حرفهای گفته و نا گفته

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرف هایی هست برای نگفتن، حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورد و سرمایه ماورایی هر کس  حرفهایی است که برای نگفتن دارد حرفایی که پاره های بودن آدمین و بیان نمی شوند مگر مخاطب خویش را بیابند.

شاندل در مقدمه کتاب آفرینش 

ای کاش آدم ها اونقدر که برای خوابیدن، غذا خوردن، استراحت و . . . وقت می زارن یه چند دقیقش هم برای فکر کردن تلف کنن!!! 

وقتی که این رو شنیدم گفتم که به موضوع تارنگار "حرف های ناگفته" می خوره. البته حرفهای ناگفته شاندل  با حرفهای ناگفته ما از زمین تا زیر زمین با هم فرق دارن چشمک  

چرا بعضی ها تا با یکی دوست می شن و دو هفته ای از دوستشون میگذره فکر میکنن اون خودشه اون کسی که می تونه باهاش درد دل کنم حرفمو می فهمه. اما چند رو بعد می بینه که نه تو زرد از آب در امد.

چیزی که در این مدت در چت خیلی بهش برخورد کردم نمی دونم چرا این کار رو می کنن در تعجبم که اینها چطور می تونن راحت اینجور حرف بزنن؟

بابا لازم نیست  که فلانی بفهمه که دیشب چی خوردی یه کم فکر کنین ببینید که اون شخصی که داری باهاش صحبت میکنی کیه؟ بدون که آیا برای شنیدین اون حرف ها ظرفیت داره یا نه؟ حرفهای تو رو درک می کنه؟ می دونه چی می خوای بهش بگی؟ هر حرفی رو که نباید گفت و اگر هم می خوای حرف بزنی برو اون گوش رو پیدا کن که بفهمه.

توی این دوره و زمونه آدم خیلی حرفا می شنوه اما هر حرفی که هرکس می زنه نباید که شنید. به نظر من باید اون ببینی که اون حرفهایی که گوش ما می شنوه چی هستند و چی می خوان بگن؟ گوشمان باید اون حرفها رو که میشنوه درک کنه.  البته خیلی از حرفهایی که آدم می شنوه ازش فهمیدن رو نداره و فقط فقط باید شنید!  و باید یه گوش در باشه یه گوش هم دروازه.

اما امان از اون حرفهایی که هر کس برای نگفتن داره. حالا فکر کنیم که اون حرفها رو باید به کی بزنیم که لیاقت داشته باشه. . . .

از دوستان هم معذرت می خوام خیلی سعی کردم جوری بنویسم که همه بفمند من هم اینجوری می نویسم و نگارشم همینه چشمک

یه دوست خوب

 

 

اگه تو همه ی زندگیت بعد از سر وکله زدن با کلی آدم جور واجور و بعد از یه عالمه این و اون کردن و بعد از امتحان کردن همه ی آدمها توی دوستی یه نفر و پیدا کنی که اولش ازش بدت بیاد و حاضر نباشی سر به تنش باشه ولی بعد از مدتی بفهمی برات بهترینه ، بفهمی که دیگه همه چیزت شده ، بفهمی که زندگیت با اونه و اگه نباشه همش غصه میخوری ، یه نفری که همه ی قشنگیات بشه ، همه ی مهربونیات ، یه نفری که دیگه همه ی قلبت بشه
از عشق و عاشقی و لیلی و مجنون حرف نمیزنما ، دارم از دوست میگم
یکی که حاضری همه ی رنجهای عالم سوار کولت بشه تا اون یه لحظه بخنده، یه نفر که از میون همه ی آدمها چشمات فقط دنبال اون میگرده، یکی که گرمی دستاش به وجودت گرمی  می بخشه
یکی که دلت میخواد همیشه باهاش باشی، یکی که هیچی رو بدون اون نمیخوای
چیه ؟ چرا این جوری نیگا میکنی ؟ فکر کردی میخوام شعر بگم یا قصه ی ادبی بنویسم؟
نه بابا مارو چه به این کارا ...
فقط میخوام بنویسم و بگم که من همچین دوستی دارم و خدا رو سپاس میگم به خاطر این نعمت بزرگ
یکی که همیشه خودمو خفه میکنم تا بخنده ، یکی که دلم میخواد همیشه با من باشه ، یکی که  اگه اون نباشه هیچکی رو نمیخوام ، یکی که خیلی دوستش دارم آخه عزیز دل منه
اونی که اولش چقدر ازش بدم میومد و اونم از من ، به قول معروف کارد و پنیر بودیم( ههههه) ولی خب تقدیر این جوری رقم زد ، شاید قلبامون اینجوری خواست ، شاید هم یه چیزی از دنیای ماورا مارو به هم رسوند
وای خدای من صحبت کردن دربارش هم خیلی قشنگه
همیشه باهاش بودم و همیشه باهام بود ، توی همه ی شادیها و غم های حقیقی یا ساختگی ( منظور ساخته ی دست بشر )  همیشه دست نوازشگری برام بود و من هم برای اون
نه اینکه همیشه با هم خوب بودیما ... نه بابا انقده دعوا کردیم ، انقده تو کله ی هم زدیم ، اونقده  هم دیگه رو اذیت کردیم ، مخصوصا من اونو، البته اون هم کم نمیاوردها..
حالا همون تقدیر که ( بگم چی بشه الهی! ) داره عزیز دلمو ازم میگیره، داره از من دورش میکنه ، نمیخواد همه ی شادیهای عالم مثل قدیم مال من و اون باشه
نمیخواد صدای خنده هامونوآسمون بشنوه ، نمیخواد ما رو شادترین آدمهای عالم کنه
آره دو دوست قدیمی ، دو همدم ، دو پروانه، دو قلب ، دو دست مهربون ( به قول بچه ها یک روح در دوبدن ) دارن از هم دور میشن ...
فکر میکنم اگه بره همه ی غمهای عالم میاد سراغ من و اون
ولی بازم میدونم که رفتن براش خوبه ، میدونم خوشبختیش به رفتنش وابستست
میدونم اگه بره شاید تا مدتی غمگین باشه ولی میدونم که بعدش شاد میشه، شاده شاد
من که جز شادی اون نمیخوام ..
پس عزیز دل من ، ماه شبهای بی ستارم ، زیبای من ، زندگی من با اینکه به دل فریاد میزنم بمون ولی بهت میگم برو...

افکار پراکنده یک مرد منسجم

فقط حق را جمیل یافتم  

 

خیلی وقته دوست دارم با خدای خودم خلوت کنم شروع کنم باهاش حرف زدن ولی نمیشه  هرچی با خودم ور میرم نمیتونم تا میام یه کم حرف بزنم میرم تو عالمی دیگه  حرفام میرن به یه سوی دیگه .

 

ترو خدا وقتی یکی بهتون میگه ببخشید نگو "خدا ببخشه ما چه کاره ایم"  . اخه مسلمون با دین ایمون خدا که بخشنده هستش شکی درش نیست تو چی تو میبخشی . خدا نمیتونه از حق ناس بگذره پس تو ببخش بخشیدن خدا با من  چشمک  

 

اینارو گفتم ولی من کاری نکردم که  خدا بخواد من رو ببخشه  چون من ادم خوبی هستم  چشمک  

 

امروز یکی از بچه های توی روم حرف درمود در مورد مشکلاتش زد . بهش گفتم فلانی سعی کن برای دیگران مشکل گشا باشی تا  مشگل خودت باز بشه . گفت من خودم تا خر خره تو مشکل هستم چطوری مشگل کسی رو  حل کنم . گفتم میلته  

 

تو روش میگم چندین بارم بهش گفتم  تو بد کردی در مورد دوستت بد کردی و بد هم میبینی  شک نکن  اونم خیلی جالبه هربار بادی به قب قب میزنه که من ادم خوبی هستم   

 

صد بار گفتم یه بار دیگه هم روش به نظر شما یه قاتل بلفطره  یا یه دزد نا به کار از کار های خودشون بدشون میاد . نه  اتفاقا لذت رو توی این کار ها  میبینن  پس افکار خودمون تا وقتی به دردمون میخورن که خودمون رو بخوایم توی اینه ببینیم  

 

ولی وقتی میخواییم خودمون رو توی جامع نشون بدیم اون وقته که دیگه مهم خودمون نیستیم مهم دور بریامون هستند باید ببینیم دور بریامون ازمون راضی هستند یا نه  چشمک  

 

حالا چه برسه خودمون رو بخواهیم  بیشتر بسنجیم ببینیم خدا چرا مارو توی کارها موفق نمیکنه  اونوقت باید ببینیم از اون بچگیمون کاری بدی کردیم یا نه  اینجاست که دیگه  تمام اینا  در محیط ی بزرگتر باید سنجیده بشه چشمک پس اونی که دوست داره موفق باشه یعنی خدا توی کار ها کمکش کنه باید ببینه ایا از دیده بنده های خدا ادم خوبی هست یا نه  

 نه از دید خودش  

همون بالا هم نوشتم من ادم خیلی خوبی هستم و شک هم ندارم ؟! ولی این نظر خودم دیگران فقط منفی فکر میکنن در مورد من  

 

بلخره منم دشمنای دارم که دارن نقشه ها برای نابودی من میکشن  دارن تمام امواج منفی رو به سراغ من میفرستند که من نابود بشم  چشمک اینجاست که من معتقدم افکار من هستند که جهان پیرامون من رو میسازن نه کسی دیگه پس سعی در ان دارم  با افکارم  دنیای دور بر خودم رو بسازم  اونارو به نفع خودم تمام کنم  

 هرکسی یه عقیده  و یه فکری دار ه  هرکسی هم افکارش برای خودش محترم هستند ... پس فکر کن که چی میخوای و از کی میخوای و چطور میخوای   

 

@یاسمن@ امروز توی روم نوشت: اونی که برای دعای  بارون میره بالای کوه با خودش چتر میبره   چون به کار خودش ایمان داره چشمک  

 

آبدارچی

کمک به فنگلیش نویس ها

سلام  

 

حقیقتش بعضی از دوستان برای ننوشتن در اینجا این بهونه رو میارن که نمیتونن فارسی نویسند منم که دیدم این که نمیشه اینجا که فقط مال فارسی نویس ها نیست پس گشتم گشتم تا توی نت یه برنامه پیدا کردم که این طوری کار میکنه : 

 

 

 

یعنی شما فنگلیش بنویسید این برنامه اون تبدیل میکنه به فارسی جالبه نه  پس دیگه بهونه ندارید  

 

نسخه معمولی برنامه از اینجا میتونید دریافت کنید  . حجم فایل 16.4 mb

نسخه حرفه ای سخنگو رو میتونید از اینجا دریافت کنید  حجم فایل 27mb

نسخه حرفه ای بدون سخنگو رو هم از اینجا دریافت کنید  حجم  فایل 20 mb

  

از اینجا هم میتونید به صورت آنلاین بنویسید  لازم نیست دیگه چیزی رو دانلود کنید

خب دوستان میتونید این لینک هارو به  بقیه دوستان بدید چه بخوان بنویسن چه نخوان بلخره به درد میخوره  برای نوشتن ایمیل حتا برای اموزش زبان به کسای که خارج از کشور زندگی میکنن و به  نگارش املای کلمه اشنایی ندارن  چشمک  

 

امید وارم برنامه مفیدی باشه  یادتون نره این لینکارو به دوستان فنگلیش نویستون بدید روزی به دردشون میخوره چشمک  

 

آبدار چی

سلام زندگی

زندگی یعنی یک آغاز ، یعنی رسیدن ، یعنی نهایت .

من بر این باورم زندگی یعنی تمام آنچه که هست، پس باید که باشد.

لحظه ها همه سر در گم حوادثند و حوادث همه در بند  لحظه ها.

در پس کوچه های زندگی، باید که به دنبال حوادث رفت و آنها را به دست آورد.

عشق و بودن را ، نفرت و حسرت و سکوت را ، آنچه برشمردم همه را می توان در پس کوچه های زندگی جستجو کرد. می توان با یک نگاه آغاز کرد ، به یک بهانه دل سپرد ، از یک لبخند گفت ، تا خود غزل ، ترانه سرود و در نهایت زندگی گم شد.

در پس کوچه های زندگی می توان صداقت را به تجربه نشست ، رفاقت را آزمود و هدایت را به چشم دید.

زندگی ، قصۀ تکرار نیست ، قصۀ رسیدن نیست ، قصه سرودن نیست ، قصۀ بودن نیست ، زندگی قصه نیست، یک واقعیت پرمعناست، چیزی مثل اولین گریه کودکی تازه متولد شده، مثل تلافی عقل و احساس ، مثل گل آفتابگردان. باید به آن رسید و حتی از آن عبور کرد.  

زندگی یعنی بازی ، بازی که انسانها بازیگرانش هستند و چه خوب است که بتوانیم از پس نقشمان به خوبی برآییم.

زندگی یعنی فراز و نشیب ، یعنی باور کنیم که در پس هر فرازی نشیبی هم برای زندگی وجود دارد.  

زندگی گذر عمر دقایق و کم شدن عمر ماست. زندگی پیش میرود آنگونه که باید پیش برود و ما می توانیم کاری کنیم که به بهترین نحو و یا حتی بدترین روش زندگی خود را پیش ببریم. 

زندگی یعنی دفتری از خاطرات خوب و بد، با شادیها و غمها ، با دوستی ها و دشمنی ها . 

ما زنده ایم زندگی می کنیم و برای پیش بردن زندگی تمام فراز و نشیب هایش را هم تحمل می کنیم. 

بیایید با هم به زندگی لبخند بزنیم و در برابر شادی هایش شکر گذار باشیم و در برابر غم هایش صبر پیشه کنیم. 

بیایید با هم به زندگی لبخند بزنیم و همه با هم یک صدا بگوییم : 

 

سلام زندگی

اگه اون کنارت نباشه........

اگه کسی رو کنارت نداشته باشی که پر از انرژی باشه، کسی که آنتن موج مثبت باشه، کسی که آخرت خنده باشه، کسی که شادی درونش انقدر قویه که غم های بیرونش هر چقدر قوی باشه اثری رو چهره بشاشش نمی ذاره، کسی که حتی تو غروب شهرهای سرد و خلوت اسکاندیناوی هم دلش نمی گیره، کسی که تو غربت هم تنهایی اسیرش نمی کنه، کسی که هر وقت بی حوصله بودی می تونی رو حوصلش حساب کنی، کسی که یا عمرا بتونی عصبیش کنی یا اگه تونستی پنج دقیقه بعد یادش میره، کسی که همین که به صورتش نگاه کنی نا خودآگاه لبخند بزنی، کسی که تو لحظه های غریب و پر غمت هم نکته های شیرین و مثبت از زندگیت می کشه بیرون و مثل یه تیکه کیک میذاره توی دهنت، کسی که فشار زندگی رو به مسخره می گیره، کسی که واسه روزگار جک ناموسی می سازه، کسی که عمیقه اما سنگین بودنش تلخش نمی کنه، کسی که همیشه واسه امیدوار بودن یه بهانه پیدا می کنه، کسی که بش بگی "بیا بریم بیرون" عمرا بگه "من کار دارم"، کسی که وقتی باهاشی زمان رو به بازی می گیره، زیر سوال می بره هیبت زمانه رو ، کسی که غم داره اما بش تجاوز می کنه، حرمت دروغیش رو زیر پاهاش له می کنه … کسی که تکیه گاه کسی نیست اما همه می تونن بش تکیه کنن…. کسی که خنده با لباش مزدوج شدن ! …. آره همچین آدمی….. اگه این رو کنارت نداشته باشی :

اگه حتی تو ناف نیویورک هم باشی، اگه بالای یه برج هشتاد طبقه وسط توکیو باشی، اگه انقدر تو حسابت باشه که نگران آیندت نباشی، اگه یه خونه 5 هزار متری داشته باشی یا یه لونه مرغ تو ده کوره های گجرات، چه رو تخت بیمارستان باشی چه ستاره باشی تو باشگاه دنور جیانت، چه راننده سه چرخه باشی تو پایین پایینای پکن، یا یه گدا باشی کنار پیاده روهای لندن، چه یه روسپی معروف باشی چه یه بازیگر سرشناس، اگه حتی پوسترت رو همه کتابفروشی ها بفروشن، اگه مدل های فشن حتی بت حسودی بکنن، اگه شاخ نمودار سهامت تو وال استریت همیشه رو به بالا باشه، اگه واسه خودت خدا باشی، خیلی ها آدم حسابت بکنن… اگه هیچی از داشتنی های دنیا نداشته باشی یا هر داشتنی جدید که میاد داشته باشی …. هر جا و هر جوری که هستی :

اگه همچین آدمی رو کنارت نداشته باشی بالاخره "احساس بدبختی" مثل بوی تند سیر کشک بادمجون همسایه از لای پنجره خونه دلت به مشام روحت می رسه … ! هر کاری کنی حسش می کنی، یه صبح، یه عصر، یه نیمه شب ، یه جا بالاخره تو ذوقت می زنه !

مهر..............


مهر هم اومد ...یه عالم حرف و شعر و آلبوم برای اول مهر داشتم !
اما توان ندارم !
دلم چند روز سفر می خواد !
به یه جای خلوت ، یه جای آروم ، به یه آرامشگاه ...نمی دونم !
دلم مثل بچه ها هی بهونه میگیره !
دوست دارم گوشه چادر پاییز رو بگیرم !
دلم می خواد پاهام رو محکم بکوبم زمین هی بهونه بگیرم !
چرا بارون نمیاد !
دلم می خواد بارون بیاد ...من رها شم زیرش ...توی یک خیابان بلند ...باهاش برقصم !

دوست جدید

 

تــــــــــــــــــــــازه وارد
سلاممممممم
اول اینکه
عیدتون مبارک  چیه ؟ چرا خشکت زده ، چرا رنگت پریده ، چرا نمیخوای بقیشو بخونی، چرا نیگا نیگا میکنی؟
بابا منم لــــولــــو که نیستم ، عضو جدیدم 
***مقدمم گلباران***
خب به من گفتن اول باید خودتو معرفی کنی، یعنی این الان معرفی نامه ی منه، خب باشه
من :
شنگول
18 سالمه ، البته 24 دی 18 سالم کامل میشه.
چیهههههههه؟ میدونم داری میگی نیگا نیگا اینجا هم بچه بازی شده ، خب مگه چیه؟ مگه خودت تا حالا 18 سالت نبوده ؟ چی، یه دفعه اینقده

گنده شدی؟
تازشم من بچه ی خوبیم ( البته فقط خودم میگمااا ) تازه بیشتر از سنم میفهمم ، از خیلی هاش هم که ادعا میکنن بزرگن بزرگ ترم ( از نظر عقلی)

ولی در عوض بازیگوش و اکتیو و شنگولم ، خب شنگولم دیگه!!
ها راستی یادم رفت من دخترم .
بچه ها بهم میگن مارکوپولو خب چون خیلی سفر کردم ، شهر بهنام اینا هم بودم چند سالی
دیگه چی بگم ؟
آها من محصلم، الان پیش دانشگاهیم
ایشالا سال دیگه کنکور و بعدشم دانشگاه . قبول شدم باید همتون بهم تبریک بگین هاااااااا
الانم اولین بارمه که توی این بلاگ مینویسم و فوق العاده خوشحالم ، امیدوارم که منو به عنوان یه عضو و دوست جدید بپذیرین ودر ضمن

اومدنم رو هم تبریک بگین ، راستی هر سوالی که دارین میتونین بپرسین ، اگه سیکرت ( راز) نباشه حتما جواب میدم ...
یادتون نره نظر بدین... . 

سلام

سلام دوستان عیدتون مبارک  

حقیقتش اولین سالیه که دارم عید این طوری به صورت گسترده تبریک میگم . چون هرچی باشه من بچه اهواز هستم. اینجا این عید ما نیست عید عرب زبان های اهوازی که این روز رو مثل نوروز ما جشن میگیرند . لباس نو  بر تن میکنند . اجیل شیرینی میگیرند مهمونی  آنچنانی بر پا میکنند  . 

شنیده شده که بعضی از جاها سفره هفت سین هم پهن میکنن چشمک .  

روزه سه شنبه توی یه تاکسی در بست نشسته بودم  و با راننده گرم گرفته بودیم که روز پنج شنبه چی میشه که امروز باشه گفت حاج آقا فلانی نماینده مجلس بلخره تونست دو روز تعطیلی رو برامون بگیره بعدشم با اب تاب تعریف کرد که خیلی زحمت کشید جون کند تا این تعطیلات رو زیاد کنه که امروز در استان خوزستان مثلا دو روز تعطیلی باشه  جای دیگرو خبر ندارم ولی میدونم امروز تعطیل رسمی . خلاص کاری به تعطیلات ندارم  کار به مردم ساده اندیش دارم  

 

اگر نماینده مجلس خیلی تلاش کرد تونست این تعطیلات یک روزه استان خوزستان رو بکنه دوروز  پس چرا تلاش خودشو زیاد نمیکنه که سهم نفت خوزستان رو ببره بالا  پس چرا تلاش نمیکنه  آب خوزستان درون خود خوزستان تقسیم بشه . پس چرا تلاش نمیکنه که پروژه های عمرانی زودتر به نتیجه برسه  ووووو  

 

نه دوستان من این مرز بوم خودش داره بزرگ میشه فکر این که تلاش فلانی بهمانی بوده رو از سر بیرون کنید . 

همین دبی بغل گوش خودمون ببینید  17 سال پیش چی بوده الان چیه بعد ببینید آبادان خرمشهر 35 سال پیش چی بوده الان چیه اگر میخواید تلاش یک نفر یا یک سازمان یه گروه رو ببینید  اینطور مقایسه کنید که با پیش رفته شدن دنیا ما کجاییم  کجا بودیم الان کجایم  

 

ما پس رفت داشتیم ما رو به عقب رفتیم نه جلو  

 

........... 

 

ببخشید نتونستم دیگه جلوی خودم رو بگیرم  قطعی برق در استان خوزستان بیداد میکنه اب شرب نداریم  همه داریم از تصفیه کننده اب استفاده میکنیم  اب لوله های اهواز فشار ندارن باید از پمپ اب استفاده بشه نفت تو استان خوزستان یافت نمیشه هنوز ابادان خرمشهر گاز کشی نشدن   فقط بین اهواز ماهشهر بزرگ راه هست  بقیه  جاده ها دوطرفه هستند  هنوز کله بودجه مملکتی رو با نفت میسنجن بالا پاینش میکنن هنوز هیجای ایران به اندازه خوزستان نفت نداره  چشمک  وووو چشمک راستی یادم رفت بگم اب گتوند رو صادر میکنن برای  شیخ نشین های خلیج فارس   چشمک  

 

آبدارچی ( دل پر خونی داره )

وداع با رمضان

 سلام 

فکر می کنم امروز روز آخری باشه که توفیق روزه داری نصیبمون شده 

ر مضان هم داره تمام میشه و باید باهاش وداع کنیم 

خدایا تازه داشتیم با رمضان انس می گرفتیم. با تلاوت قرآنش؛ با ذکرهاش؛ با شب بیداریهاش؛ با اسرارش و ... 

عجب ماه زیبایی!       عجب مهمانی خوبی!       و عجب میزبانی! 

 اما ببینیم چقدر تغیییر کردیم؟ 

از خدا می خوام تا کمکمون کنه تا با عشق ماه رمضان و روزه هاش   عبادتهاش     سحرخیزی  هاش     و دعاهاش همراه باشیم تا همیشه همینطور رمضانی بمونیم. 

ای ماه زیبایی با بودنت شیطان از ما دور شده بود و فردا که می روی دوباره وسوسه های  شیطان به سراغمان خواهد آمد.   پروردگارا تو کمکمان کن! 

ای ماه زیبایی هنوز نیامده بودی که شادمان منتظرت بودیم و حال که می خواهی بروی از رفتنت اندوهناک شده ایم!و اگر نوید درخشش هلال عید فطر نبود دل کندن از این ماه بسیار سخت بود.  

پروردگارا از تو می خواهم که این سال را آخرین سال عمرمان قرار ندهی تا سال بعد هم این بنده گنهکار این روزها را ببیند. 

پروردگاری که تمام هست من ازآن توست قدرتی به من عطا کن تا زیباییهایی را که در این ماه بدست آورده ام به آسانی از دست ندهم.   

 

پیشاپیش عیدتان مبارک و طاعات و عباداتتون مورد قبول در گاه حق.     التماس دعا 

به امید سال بعد و رمضانی دیگر.........

 

 

عاشقان عیدتان مبارک باد

«عید سعید فطر عید عاشقان و شب زنده داران»   

 

« بر تمامی مومنان راستین»

«مبارک باد»   

 

ماه رمضان ، ماه رحمت و برکت ، ماه قرآن ، ماه مهمانان شب زنده دار خدا هم تمام شد و  

کسانی که این ماه رو مهمان درگاه حق بودند  و کمال استفاده رو از این ماه عزیز و از  

شب های قدر بردند با سربلندی و روسفیدی از این ماه بیرون می آیند و خدا را شکر می کنند 

که توانستند این ماه را به بهترین نحو پشت سر بگذارند و دستشان از برکت های این ماه دوست داشتنی خالی نماند .  

خدایا شکرت می گوییم که سعادت مهمان بودن به درگاه تو نصیبمان شد. 

 خدایا شکرت می گوییم که سعادت استفاده از شب های قدر نصیبمون شد. 

 خدایا شکرت می گوییم به خاطر لحظه های عاشقانه ای که با تو داشتیم. 

 خدایا شکرت می گوییم به خاطر حاجاتی که برآورده شد و حتی حاجاتی که برآورده نشد که

 حتما صلاحی در اجابت نشدنشان بوده.  

خدایا خالصانه ازت می خواهیم که این ماه رمضان آخرین ماه رمضان عمر ما نباشه و به همۀ ما  

این سعادت را نصیب کنی که باز هم ماه رمضان های آینده مهمان این سفرۀ گسترده و پربرکت تو 

باشیم. خدایا آنهایی که دستشان از اعمال این ماه خالی ماند و نتوانستند توشه ای از این ماه با عظمتت برای خود جمع کنند آنها را هم قرین رحمت خود قرار ده و فرصتی دوباره در اختیارشان بگذار.  

خدایا می دانیم که فقط ماه رمضان ماه نیایش و مهمانی تو نیست . هر روز تو با آغوش باز در انتظار بنده های خود هستی و هر روز ما می توانیم عاشقانه تو را عبادت کنیم . 

پس کمکمان کن که هر روزمان بهتر از دیروز باشد و پربارتر .  

امیدوارم که طاعات و عبادات همگی شما عزیزان و خوبان و همچنین من حقیر روسیاه به درگاه حق پذیرفته شده باشد و توانسته باشیم توشه ای هر چند اندک برای آخرت خودمان ذخیره کنیم.

مجدد این عید فرخنده را به تمامی شما و خانواده های محترمتان تبریک می گویم.  

  

التماس دعا  

  

 

چشمهای محرمی که جاسوس گوشهای نامحرم هستند

(( در روایت است که هر زنی خودش را برای مردش زینت کند هزار اتاق در بهشت با هزار تخت....))

 

و زن اندیشید :لابد با هزار میز آرایش.و حالا زن ها خودشان را برای هم درست کرده بودند:تفاخر . 

بلاخره کسی باید این زیباییی های خداداد را ببیند . 

:مُردم از بس خودم را پوششاندم.ای زنهای همسایه ای زنهای قوم و خویش ببینید .مسابقه رنگها و رخساره ها .از آن سوی مهمانی یک بلوز قرمز با سینه ریزهای مروارید و توری های سفید دور یقه و دور دست ،به جنگ روسری شرابه ای آمد بود .این سو دو شارپ سبز که یکی از آنها دو بافه مو بر آن تاب میخورد ، با هم در نبرد ((من را خدا زیبا تر آفریده است )) 

((اوهوک من را )) 

و زن  میدانست که این چشمهای محرم با زبان محرمشان هر چه را دیدهاند هرچه را شنیده اند ، به گوش نا محرمی که مردشان باشد خواهند گفت .

شب ، به وقتش . 

: زن فلانی یک پیراهن پوشیده بود چنین و چنان . ماشالله خودش مومن هم هست .شوهرش تقواش از تو هم خیلی بیشتر است ولی زنش چنین لباسی پوشیده بود . جانم همه که منو تو نیستند.مردم برای دلشان هم وقت گذاشته اند رژ گونه ای که زن فلانی مالیده  بود ، ریملی که اون یکی به چشم کشیده بود ، هوش از سر من که زن بودم می برد ........ 

و زن خود را پوشاند.از چشم های محرمی که جاسوس گوشهای نامحرم بودند  

گنگ خوابدیده  جلد ۱

 

آبدارچی

دوستی واژه ای غریب

 سلام عزیزان 

زمانی که از عشق می نوشتم تمام وجودم یک صدا می گفت بنویس از آنچه که  

ذره ذره از وجودت رو در بر گرفته بنویس . انگار تمام اعضای بدنم یکباره با هم متحد شده بودن 

تا من آنچه که در اعماق دلم هست را بنویسم و این کمک بزرگی بود برای نوشتن از عشق زیباترین واژۀ هستی. 

 

و اما دوستی  

 

نمی دانم چرا هر چی فکر می کنم نمی تونم دوستی را اونجور که هست تعریف کنم و راجب 

بهش مطلب بنویسم . مدتهاست که دارم فکر می کنم در مورد دوستی بنویسم اما نمی تونم اونجور که لایق این کلمه هست جملاتی بنویسم. 

شاید اگه یک سال پیش بود و یا قبل از اون یک سال خیلی راحت تر می نوشتم و دوستی را با چنان احساس عمیقی تعریف می کردم که ناگفته ای از دوستی باقی نمی ماند ! 

اما افسوس ! افسوس که در حال حاضر بی معناترین کلمه برای من کلمۀ دوستیه! 

شاید تعجب کنید کسی که از عشق این همه با احساسات حرف میزنه چطور میتونه نسبت به دوستی این همه بی احساس باشه. 

درسته حق با شماست. اما اگه شما هم جای من بودید و اونچیزی که من از دوستی نصیبم شد نصیبتون میشد دوستی براتون بی معنا میشد. البته شاید در طی روز خیلی ها باشن که به عنوان دوست بدونیمشون اما منظور من دوستی های عمیق و طولانیه بله دوستیهایی مثل دوستی ما که قدمتی 8 ساله داشت و متاسفانه وقتی رنگ ریا و حسادت به خودش گرفت به همون سرعت که به وجود اومده بود به همون سرعت هم از بین رفت.  

باورم نمی شد دوستی که برام انقدر عزیز بود، کسی که وقتی باهاش حرف میزدم به آرامش میرسیدم و انقدر باهاش راحت بودم و دوستش داشتم طوری که اگه روزی دو یا سه بار باهاش حرف نمیزدم اون روز برام سخت ترین روز بود، انقدر راحت دوستیمونو به ریا آلوده کرد و با دورویی که در حقم کرد تمام باورهای منو در مورد دوستی از بین برد!   

چطور می تونم از دوستی بگم وقتی بهترین و عزیزترین دوستم با غرورش منو زیر پاهاش له کرد 

و زمانی که دلم شکست حتی سر سوزنی براش مهم نبود. 

جالب بود کسی رو که باعث اختلاف بینمون شده بود رو به من که خودش ادعا میکرد ازم انرژی مثبت میگیره و باهام خیلی راحته ترجیح داد . حرف از محرم راز زد در حالی که نمی دونست محرم راز یعنی چی ! حرف از معرفت زد در حالی که خودش دنیای بی معرفتی بود !  

حالا من چند وقته بعد از موضوع عشق می خواستم از دوستی بنویسم و دوست داشتم که  

می تونستم به همون راحتی که از عشق گفتم از دوستی هم می گفتم اما .... 

خوب نمی دونم از دوستی چی بگم که هم به دل شما بشینه و هم خودم راضی بشم،  

اما به اونایی که  دوستای حقیقی دارن و به قول اون وقتای ما یه روح بودیم تو دو بدن هیچوقت ، 

توجه کنید هیچوقت اجازه ندید کسی بین دوستی هاتون قرار بگیره و اجازه جولان دادن بهش ندید . اجازه ندید دورویی و ریا جایگزین یکرنگی و صداقت تو دوستیهاتون بشه . 

هیچوقت با غرور بی جا غرور دیگران رو زیر پا له نکنید و مهم تر از همه اینکه وقتی توی دوستی اشتباهی کردید انقدر شهامت داشته باشید که در مقابل عزیزترین دوستتون بهش اعتراف کنید و اشتباهتون رو قبول کنید و به غرورتون اجازه ندید اونقدر پیش بره که اشتباهاتتون 

رو نبینید .  

دوست من هم کاش می دونست من هم برای خودم غرور دارم و من و دوستیمون رو پیش دیگران بی ارزش نمی کرد . 

 

و اما دوستی چه واژۀ غریبیه برای من !!!

زیبایی

 سلام  

مطلب زیر رو اگر جنبه شوخی دارید بخونید 

 

خب مثل این من بد طرح کردم  

 

فقط لطفا فمنیست ها نخونن مطلب پایین رو چون فکر میکنم تب کنن  

 

 من اسم مرد زن نیوردم گفتم نر منظورم تمام مخلوقات پروردگار بود  

خب پس میرسیم اول یه چهار پایان پرندگان بعد انسانها  

 

توی زیبای جنس نر در مخلوقات خدا بغییر از انسان که شکی ندار کسی  

طاووس نر  خیلی زیبا تر از طاووس ماده  

خروس زیبا تر از مرغ  

شیر نر خیلی زیبا تر از شیر ماده  

حتی فیل نر زیبا تر از فیل ماده  

فیل رو مثال زدم تا بگم فیل نره افریقایی رو با فیل ماده افریقایی مثال زدم یکی نیاد بگه فیل ماده افریقایی خیلی زیبا تر از فیل نره  آسیایی هستش اینم در جواب اون دسته که میگنهرکسی یه نظری داره   

 

یه نوع پرنده هست به نام پرنده بهشتی که جنس نرش انقدر زیبا هستش که نگو نپرس  ولی جنس مادش شبیه مرغ های کارخونه ای هستش  

این پرنده رو اگر توی تلویزین دیده باشید غیر ممکنه نگی قربون خدا برم چی درست کرده  چشمک  

نمیدونم خودتون برید ببینید بقیه رو حتما متوجه منظورم میشید  

 

بر میگردیم سر انسان بازم نگید زن اسیایی خیلی زیبا تر از زن افریقایی هستی دوتا نژآد رو ب با هم مقایسه نکنید هر نژآد رو برای خودش  

 

مرد ها قبول کنید بدون ارایش زیبای خاص خودشون رو دارن البته با حرف عدد موفقم که دید ها فرق میکنه ولی تو روحت عدد تو تا حالا پسر خوشگلی ندیدی که بگی خدا این مثل دخترا میمونه خو  چشمک  

 

ولی حقیقت یه مثال بیشتر نمیتونم بزنم البته اگر یکی نگه اون معجزه  بوده  

 

زیبای حضرت یوسف که زبان زده خاص عام  و میگن حضرت مهدی (عج) هم زیبای حضرت یوسف رو داره  پس زیباترین انسانی که بوده یوسف بوده و حضرت مهدی (عج ) که از نظر ها غائیب تا بیاد انشالله ببینیم اون چطوری  

 

جون من جبهه گرفتی میخوای جواب های  الکی بدی بی خیال ولی به خدا مشتاقانه منتظرم نظر شمارو در مورد نظر خودم بدونم اشتباه بگید اشتباه  با دلیل درسته بگید  دمک هار  چشمک  

 

ترو خدا کسی سفسطه بود  و بخواد سفسطه کنه چشمک  

 

آبدارچی ( من زشت تر از احمدی نژاد هستم شک نکنید )