حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

اگه اون کنارت نباشه........

اگه کسی رو کنارت نداشته باشی که پر از انرژی باشه، کسی که آنتن موج مثبت باشه، کسی که آخرت خنده باشه، کسی که شادی درونش انقدر قویه که غم های بیرونش هر چقدر قوی باشه اثری رو چهره بشاشش نمی ذاره، کسی که حتی تو غروب شهرهای سرد و خلوت اسکاندیناوی هم دلش نمی گیره، کسی که تو غربت هم تنهایی اسیرش نمی کنه، کسی که هر وقت بی حوصله بودی می تونی رو حوصلش حساب کنی، کسی که یا عمرا بتونی عصبیش کنی یا اگه تونستی پنج دقیقه بعد یادش میره، کسی که همین که به صورتش نگاه کنی نا خودآگاه لبخند بزنی، کسی که تو لحظه های غریب و پر غمت هم نکته های شیرین و مثبت از زندگیت می کشه بیرون و مثل یه تیکه کیک میذاره توی دهنت، کسی که فشار زندگی رو به مسخره می گیره، کسی که واسه روزگار جک ناموسی می سازه، کسی که عمیقه اما سنگین بودنش تلخش نمی کنه، کسی که همیشه واسه امیدوار بودن یه بهانه پیدا می کنه، کسی که بش بگی "بیا بریم بیرون" عمرا بگه "من کار دارم"، کسی که وقتی باهاشی زمان رو به بازی می گیره، زیر سوال می بره هیبت زمانه رو ، کسی که غم داره اما بش تجاوز می کنه، حرمت دروغیش رو زیر پاهاش له می کنه … کسی که تکیه گاه کسی نیست اما همه می تونن بش تکیه کنن…. کسی که خنده با لباش مزدوج شدن ! …. آره همچین آدمی….. اگه این رو کنارت نداشته باشی :

اگه حتی تو ناف نیویورک هم باشی، اگه بالای یه برج هشتاد طبقه وسط توکیو باشی، اگه انقدر تو حسابت باشه که نگران آیندت نباشی، اگه یه خونه 5 هزار متری داشته باشی یا یه لونه مرغ تو ده کوره های گجرات، چه رو تخت بیمارستان باشی چه ستاره باشی تو باشگاه دنور جیانت، چه راننده سه چرخه باشی تو پایین پایینای پکن، یا یه گدا باشی کنار پیاده روهای لندن، چه یه روسپی معروف باشی چه یه بازیگر سرشناس، اگه حتی پوسترت رو همه کتابفروشی ها بفروشن، اگه مدل های فشن حتی بت حسودی بکنن، اگه شاخ نمودار سهامت تو وال استریت همیشه رو به بالا باشه، اگه واسه خودت خدا باشی، خیلی ها آدم حسابت بکنن… اگه هیچی از داشتنی های دنیا نداشته باشی یا هر داشتنی جدید که میاد داشته باشی …. هر جا و هر جوری که هستی :

اگه همچین آدمی رو کنارت نداشته باشی بالاخره "احساس بدبختی" مثل بوی تند سیر کشک بادمجون همسایه از لای پنجره خونه دلت به مشام روحت می رسه … ! هر کاری کنی حسش می کنی، یه صبح، یه عصر، یه نیمه شب ، یه جا بالاخره تو ذوقت می زنه !

نظرات 6 + ارسال نظر
شادی شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:18

اول چشمک
مهسا خانم امروز کولاک کردین
قشنگ بود.ممنون
فرصت ها سخت بدست می آن و زود از دست میرن.پس سعی کن جز اون دسته آدمایی باشی که برای گفتن احساساتشون از هیچ کس و هیچ چیز ترسی ندارن....
شاید آنکه امروز هست فردا نباشد!

صوفیا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 16:18

هق هق هق-اگر یه همچین کسی رو نداشته باشی باید چکا رکنی؟

ٌصوفیا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 16:52

مهسا محشر بود نوشته ات!!!

افسون شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 20:51 http://naghmehehasrat.blogfa.com/

مهسا جان خیلی زیبا بود ممنون

آبدارچی یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:02

هق هق هق هق هق هق هرچی کار سخته مال منه ولی همیه اینا که نوشتی من میشم چشمک البته نه برای تو ها نه برای اونی که تو ایینه هستش چشمک

عالی بود

آیه یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:05 http://mehr87.blogsky.com

و کسایی که بودن چنین کسی رو تو زندگیشون احساس کردن به بی نیازی میرسن،
نوشتت عالی بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد