حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

کمک به فنگلیش نویس ها

سلام  

 

حقیقتش بعضی از دوستان برای ننوشتن در اینجا این بهونه رو میارن که نمیتونن فارسی نویسند منم که دیدم این که نمیشه اینجا که فقط مال فارسی نویس ها نیست پس گشتم گشتم تا توی نت یه برنامه پیدا کردم که این طوری کار میکنه : 

 

 

 

یعنی شما فنگلیش بنویسید این برنامه اون تبدیل میکنه به فارسی جالبه نه  پس دیگه بهونه ندارید  

 

نسخه معمولی برنامه از اینجا میتونید دریافت کنید  . حجم فایل 16.4 mb

نسخه حرفه ای سخنگو رو میتونید از اینجا دریافت کنید  حجم فایل 27mb

نسخه حرفه ای بدون سخنگو رو هم از اینجا دریافت کنید  حجم  فایل 20 mb

  

از اینجا هم میتونید به صورت آنلاین بنویسید  لازم نیست دیگه چیزی رو دانلود کنید

خب دوستان میتونید این لینک هارو به  بقیه دوستان بدید چه بخوان بنویسن چه نخوان بلخره به درد میخوره  برای نوشتن ایمیل حتا برای اموزش زبان به کسای که خارج از کشور زندگی میکنن و به  نگارش املای کلمه اشنایی ندارن  چشمک  

 

امید وارم برنامه مفیدی باشه  یادتون نره این لینکارو به دوستان فنگلیش نویستون بدید روزی به دردشون میخوره چشمک  

 

آبدار چی

سلام زندگی

زندگی یعنی یک آغاز ، یعنی رسیدن ، یعنی نهایت .

من بر این باورم زندگی یعنی تمام آنچه که هست، پس باید که باشد.

لحظه ها همه سر در گم حوادثند و حوادث همه در بند  لحظه ها.

در پس کوچه های زندگی، باید که به دنبال حوادث رفت و آنها را به دست آورد.

عشق و بودن را ، نفرت و حسرت و سکوت را ، آنچه برشمردم همه را می توان در پس کوچه های زندگی جستجو کرد. می توان با یک نگاه آغاز کرد ، به یک بهانه دل سپرد ، از یک لبخند گفت ، تا خود غزل ، ترانه سرود و در نهایت زندگی گم شد.

در پس کوچه های زندگی می توان صداقت را به تجربه نشست ، رفاقت را آزمود و هدایت را به چشم دید.

زندگی ، قصۀ تکرار نیست ، قصۀ رسیدن نیست ، قصه سرودن نیست ، قصۀ بودن نیست ، زندگی قصه نیست، یک واقعیت پرمعناست، چیزی مثل اولین گریه کودکی تازه متولد شده، مثل تلافی عقل و احساس ، مثل گل آفتابگردان. باید به آن رسید و حتی از آن عبور کرد.  

زندگی یعنی بازی ، بازی که انسانها بازیگرانش هستند و چه خوب است که بتوانیم از پس نقشمان به خوبی برآییم.

زندگی یعنی فراز و نشیب ، یعنی باور کنیم که در پس هر فرازی نشیبی هم برای زندگی وجود دارد.  

زندگی گذر عمر دقایق و کم شدن عمر ماست. زندگی پیش میرود آنگونه که باید پیش برود و ما می توانیم کاری کنیم که به بهترین نحو و یا حتی بدترین روش زندگی خود را پیش ببریم. 

زندگی یعنی دفتری از خاطرات خوب و بد، با شادیها و غمها ، با دوستی ها و دشمنی ها . 

ما زنده ایم زندگی می کنیم و برای پیش بردن زندگی تمام فراز و نشیب هایش را هم تحمل می کنیم. 

بیایید با هم به زندگی لبخند بزنیم و در برابر شادی هایش شکر گذار باشیم و در برابر غم هایش صبر پیشه کنیم. 

بیایید با هم به زندگی لبخند بزنیم و همه با هم یک صدا بگوییم : 

 

سلام زندگی

اگه اون کنارت نباشه........

اگه کسی رو کنارت نداشته باشی که پر از انرژی باشه، کسی که آنتن موج مثبت باشه، کسی که آخرت خنده باشه، کسی که شادی درونش انقدر قویه که غم های بیرونش هر چقدر قوی باشه اثری رو چهره بشاشش نمی ذاره، کسی که حتی تو غروب شهرهای سرد و خلوت اسکاندیناوی هم دلش نمی گیره، کسی که تو غربت هم تنهایی اسیرش نمی کنه، کسی که هر وقت بی حوصله بودی می تونی رو حوصلش حساب کنی، کسی که یا عمرا بتونی عصبیش کنی یا اگه تونستی پنج دقیقه بعد یادش میره، کسی که همین که به صورتش نگاه کنی نا خودآگاه لبخند بزنی، کسی که تو لحظه های غریب و پر غمت هم نکته های شیرین و مثبت از زندگیت می کشه بیرون و مثل یه تیکه کیک میذاره توی دهنت، کسی که فشار زندگی رو به مسخره می گیره، کسی که واسه روزگار جک ناموسی می سازه، کسی که عمیقه اما سنگین بودنش تلخش نمی کنه، کسی که همیشه واسه امیدوار بودن یه بهانه پیدا می کنه، کسی که بش بگی "بیا بریم بیرون" عمرا بگه "من کار دارم"، کسی که وقتی باهاشی زمان رو به بازی می گیره، زیر سوال می بره هیبت زمانه رو ، کسی که غم داره اما بش تجاوز می کنه، حرمت دروغیش رو زیر پاهاش له می کنه … کسی که تکیه گاه کسی نیست اما همه می تونن بش تکیه کنن…. کسی که خنده با لباش مزدوج شدن ! …. آره همچین آدمی….. اگه این رو کنارت نداشته باشی :

اگه حتی تو ناف نیویورک هم باشی، اگه بالای یه برج هشتاد طبقه وسط توکیو باشی، اگه انقدر تو حسابت باشه که نگران آیندت نباشی، اگه یه خونه 5 هزار متری داشته باشی یا یه لونه مرغ تو ده کوره های گجرات، چه رو تخت بیمارستان باشی چه ستاره باشی تو باشگاه دنور جیانت، چه راننده سه چرخه باشی تو پایین پایینای پکن، یا یه گدا باشی کنار پیاده روهای لندن، چه یه روسپی معروف باشی چه یه بازیگر سرشناس، اگه حتی پوسترت رو همه کتابفروشی ها بفروشن، اگه مدل های فشن حتی بت حسودی بکنن، اگه شاخ نمودار سهامت تو وال استریت همیشه رو به بالا باشه، اگه واسه خودت خدا باشی، خیلی ها آدم حسابت بکنن… اگه هیچی از داشتنی های دنیا نداشته باشی یا هر داشتنی جدید که میاد داشته باشی …. هر جا و هر جوری که هستی :

اگه همچین آدمی رو کنارت نداشته باشی بالاخره "احساس بدبختی" مثل بوی تند سیر کشک بادمجون همسایه از لای پنجره خونه دلت به مشام روحت می رسه … ! هر کاری کنی حسش می کنی، یه صبح، یه عصر، یه نیمه شب ، یه جا بالاخره تو ذوقت می زنه !

مهر..............


مهر هم اومد ...یه عالم حرف و شعر و آلبوم برای اول مهر داشتم !
اما توان ندارم !
دلم چند روز سفر می خواد !
به یه جای خلوت ، یه جای آروم ، به یه آرامشگاه ...نمی دونم !
دلم مثل بچه ها هی بهونه میگیره !
دوست دارم گوشه چادر پاییز رو بگیرم !
دلم می خواد پاهام رو محکم بکوبم زمین هی بهونه بگیرم !
چرا بارون نمیاد !
دلم می خواد بارون بیاد ...من رها شم زیرش ...توی یک خیابان بلند ...باهاش برقصم !

دوست جدید

 

تــــــــــــــــــــــازه وارد
سلاممممممم
اول اینکه
عیدتون مبارک  چیه ؟ چرا خشکت زده ، چرا رنگت پریده ، چرا نمیخوای بقیشو بخونی، چرا نیگا نیگا میکنی؟
بابا منم لــــولــــو که نیستم ، عضو جدیدم 
***مقدمم گلباران***
خب به من گفتن اول باید خودتو معرفی کنی، یعنی این الان معرفی نامه ی منه، خب باشه
من :
شنگول
18 سالمه ، البته 24 دی 18 سالم کامل میشه.
چیهههههههه؟ میدونم داری میگی نیگا نیگا اینجا هم بچه بازی شده ، خب مگه چیه؟ مگه خودت تا حالا 18 سالت نبوده ؟ چی، یه دفعه اینقده

گنده شدی؟
تازشم من بچه ی خوبیم ( البته فقط خودم میگمااا ) تازه بیشتر از سنم میفهمم ، از خیلی هاش هم که ادعا میکنن بزرگن بزرگ ترم ( از نظر عقلی)

ولی در عوض بازیگوش و اکتیو و شنگولم ، خب شنگولم دیگه!!
ها راستی یادم رفت من دخترم .
بچه ها بهم میگن مارکوپولو خب چون خیلی سفر کردم ، شهر بهنام اینا هم بودم چند سالی
دیگه چی بگم ؟
آها من محصلم، الان پیش دانشگاهیم
ایشالا سال دیگه کنکور و بعدشم دانشگاه . قبول شدم باید همتون بهم تبریک بگین هاااااااا
الانم اولین بارمه که توی این بلاگ مینویسم و فوق العاده خوشحالم ، امیدوارم که منو به عنوان یه عضو و دوست جدید بپذیرین ودر ضمن

اومدنم رو هم تبریک بگین ، راستی هر سوالی که دارین میتونین بپرسین ، اگه سیکرت ( راز) نباشه حتما جواب میدم ...
یادتون نره نظر بدین... . 

سلام

سلام دوستان عیدتون مبارک  

حقیقتش اولین سالیه که دارم عید این طوری به صورت گسترده تبریک میگم . چون هرچی باشه من بچه اهواز هستم. اینجا این عید ما نیست عید عرب زبان های اهوازی که این روز رو مثل نوروز ما جشن میگیرند . لباس نو  بر تن میکنند . اجیل شیرینی میگیرند مهمونی  آنچنانی بر پا میکنند  . 

شنیده شده که بعضی از جاها سفره هفت سین هم پهن میکنن چشمک .  

روزه سه شنبه توی یه تاکسی در بست نشسته بودم  و با راننده گرم گرفته بودیم که روز پنج شنبه چی میشه که امروز باشه گفت حاج آقا فلانی نماینده مجلس بلخره تونست دو روز تعطیلی رو برامون بگیره بعدشم با اب تاب تعریف کرد که خیلی زحمت کشید جون کند تا این تعطیلات رو زیاد کنه که امروز در استان خوزستان مثلا دو روز تعطیلی باشه  جای دیگرو خبر ندارم ولی میدونم امروز تعطیل رسمی . خلاص کاری به تعطیلات ندارم  کار به مردم ساده اندیش دارم  

 

اگر نماینده مجلس خیلی تلاش کرد تونست این تعطیلات یک روزه استان خوزستان رو بکنه دوروز  پس چرا تلاش خودشو زیاد نمیکنه که سهم نفت خوزستان رو ببره بالا  پس چرا تلاش نمیکنه  آب خوزستان درون خود خوزستان تقسیم بشه . پس چرا تلاش نمیکنه که پروژه های عمرانی زودتر به نتیجه برسه  ووووو  

 

نه دوستان من این مرز بوم خودش داره بزرگ میشه فکر این که تلاش فلانی بهمانی بوده رو از سر بیرون کنید . 

همین دبی بغل گوش خودمون ببینید  17 سال پیش چی بوده الان چیه بعد ببینید آبادان خرمشهر 35 سال پیش چی بوده الان چیه اگر میخواید تلاش یک نفر یا یک سازمان یه گروه رو ببینید  اینطور مقایسه کنید که با پیش رفته شدن دنیا ما کجاییم  کجا بودیم الان کجایم  

 

ما پس رفت داشتیم ما رو به عقب رفتیم نه جلو  

 

........... 

 

ببخشید نتونستم دیگه جلوی خودم رو بگیرم  قطعی برق در استان خوزستان بیداد میکنه اب شرب نداریم  همه داریم از تصفیه کننده اب استفاده میکنیم  اب لوله های اهواز فشار ندارن باید از پمپ اب استفاده بشه نفت تو استان خوزستان یافت نمیشه هنوز ابادان خرمشهر گاز کشی نشدن   فقط بین اهواز ماهشهر بزرگ راه هست  بقیه  جاده ها دوطرفه هستند  هنوز کله بودجه مملکتی رو با نفت میسنجن بالا پاینش میکنن هنوز هیجای ایران به اندازه خوزستان نفت نداره  چشمک  وووو چشمک راستی یادم رفت بگم اب گتوند رو صادر میکنن برای  شیخ نشین های خلیج فارس   چشمک  

 

آبدارچی ( دل پر خونی داره )

وداع با رمضان

 سلام 

فکر می کنم امروز روز آخری باشه که توفیق روزه داری نصیبمون شده 

ر مضان هم داره تمام میشه و باید باهاش وداع کنیم 

خدایا تازه داشتیم با رمضان انس می گرفتیم. با تلاوت قرآنش؛ با ذکرهاش؛ با شب بیداریهاش؛ با اسرارش و ... 

عجب ماه زیبایی!       عجب مهمانی خوبی!       و عجب میزبانی! 

 اما ببینیم چقدر تغیییر کردیم؟ 

از خدا می خوام تا کمکمون کنه تا با عشق ماه رمضان و روزه هاش   عبادتهاش     سحرخیزی  هاش     و دعاهاش همراه باشیم تا همیشه همینطور رمضانی بمونیم. 

ای ماه زیبایی با بودنت شیطان از ما دور شده بود و فردا که می روی دوباره وسوسه های  شیطان به سراغمان خواهد آمد.   پروردگارا تو کمکمان کن! 

ای ماه زیبایی هنوز نیامده بودی که شادمان منتظرت بودیم و حال که می خواهی بروی از رفتنت اندوهناک شده ایم!و اگر نوید درخشش هلال عید فطر نبود دل کندن از این ماه بسیار سخت بود.  

پروردگارا از تو می خواهم که این سال را آخرین سال عمرمان قرار ندهی تا سال بعد هم این بنده گنهکار این روزها را ببیند. 

پروردگاری که تمام هست من ازآن توست قدرتی به من عطا کن تا زیباییهایی را که در این ماه بدست آورده ام به آسانی از دست ندهم.   

 

پیشاپیش عیدتان مبارک و طاعات و عباداتتون مورد قبول در گاه حق.     التماس دعا 

به امید سال بعد و رمضانی دیگر.........

 

 

عاشقان عیدتان مبارک باد

«عید سعید فطر عید عاشقان و شب زنده داران»   

 

« بر تمامی مومنان راستین»

«مبارک باد»   

 

ماه رمضان ، ماه رحمت و برکت ، ماه قرآن ، ماه مهمانان شب زنده دار خدا هم تمام شد و  

کسانی که این ماه رو مهمان درگاه حق بودند  و کمال استفاده رو از این ماه عزیز و از  

شب های قدر بردند با سربلندی و روسفیدی از این ماه بیرون می آیند و خدا را شکر می کنند 

که توانستند این ماه را به بهترین نحو پشت سر بگذارند و دستشان از برکت های این ماه دوست داشتنی خالی نماند .  

خدایا شکرت می گوییم که سعادت مهمان بودن به درگاه تو نصیبمان شد. 

 خدایا شکرت می گوییم که سعادت استفاده از شب های قدر نصیبمون شد. 

 خدایا شکرت می گوییم به خاطر لحظه های عاشقانه ای که با تو داشتیم. 

 خدایا شکرت می گوییم به خاطر حاجاتی که برآورده شد و حتی حاجاتی که برآورده نشد که

 حتما صلاحی در اجابت نشدنشان بوده.  

خدایا خالصانه ازت می خواهیم که این ماه رمضان آخرین ماه رمضان عمر ما نباشه و به همۀ ما  

این سعادت را نصیب کنی که باز هم ماه رمضان های آینده مهمان این سفرۀ گسترده و پربرکت تو 

باشیم. خدایا آنهایی که دستشان از اعمال این ماه خالی ماند و نتوانستند توشه ای از این ماه با عظمتت برای خود جمع کنند آنها را هم قرین رحمت خود قرار ده و فرصتی دوباره در اختیارشان بگذار.  

خدایا می دانیم که فقط ماه رمضان ماه نیایش و مهمانی تو نیست . هر روز تو با آغوش باز در انتظار بنده های خود هستی و هر روز ما می توانیم عاشقانه تو را عبادت کنیم . 

پس کمکمان کن که هر روزمان بهتر از دیروز باشد و پربارتر .  

امیدوارم که طاعات و عبادات همگی شما عزیزان و خوبان و همچنین من حقیر روسیاه به درگاه حق پذیرفته شده باشد و توانسته باشیم توشه ای هر چند اندک برای آخرت خودمان ذخیره کنیم.

مجدد این عید فرخنده را به تمامی شما و خانواده های محترمتان تبریک می گویم.  

  

التماس دعا  

  

 

چشمهای محرمی که جاسوس گوشهای نامحرم هستند

(( در روایت است که هر زنی خودش را برای مردش زینت کند هزار اتاق در بهشت با هزار تخت....))

 

و زن اندیشید :لابد با هزار میز آرایش.و حالا زن ها خودشان را برای هم درست کرده بودند:تفاخر . 

بلاخره کسی باید این زیباییی های خداداد را ببیند . 

:مُردم از بس خودم را پوششاندم.ای زنهای همسایه ای زنهای قوم و خویش ببینید .مسابقه رنگها و رخساره ها .از آن سوی مهمانی یک بلوز قرمز با سینه ریزهای مروارید و توری های سفید دور یقه و دور دست ،به جنگ روسری شرابه ای آمد بود .این سو دو شارپ سبز که یکی از آنها دو بافه مو بر آن تاب میخورد ، با هم در نبرد ((من را خدا زیبا تر آفریده است )) 

((اوهوک من را )) 

و زن  میدانست که این چشمهای محرم با زبان محرمشان هر چه را دیدهاند هرچه را شنیده اند ، به گوش نا محرمی که مردشان باشد خواهند گفت .

شب ، به وقتش . 

: زن فلانی یک پیراهن پوشیده بود چنین و چنان . ماشالله خودش مومن هم هست .شوهرش تقواش از تو هم خیلی بیشتر است ولی زنش چنین لباسی پوشیده بود . جانم همه که منو تو نیستند.مردم برای دلشان هم وقت گذاشته اند رژ گونه ای که زن فلانی مالیده  بود ، ریملی که اون یکی به چشم کشیده بود ، هوش از سر من که زن بودم می برد ........ 

و زن خود را پوشاند.از چشم های محرمی که جاسوس گوشهای نامحرم بودند  

گنگ خوابدیده  جلد ۱

 

آبدارچی

دوستی واژه ای غریب

 سلام عزیزان 

زمانی که از عشق می نوشتم تمام وجودم یک صدا می گفت بنویس از آنچه که  

ذره ذره از وجودت رو در بر گرفته بنویس . انگار تمام اعضای بدنم یکباره با هم متحد شده بودن 

تا من آنچه که در اعماق دلم هست را بنویسم و این کمک بزرگی بود برای نوشتن از عشق زیباترین واژۀ هستی. 

 

و اما دوستی  

 

نمی دانم چرا هر چی فکر می کنم نمی تونم دوستی را اونجور که هست تعریف کنم و راجب 

بهش مطلب بنویسم . مدتهاست که دارم فکر می کنم در مورد دوستی بنویسم اما نمی تونم اونجور که لایق این کلمه هست جملاتی بنویسم. 

شاید اگه یک سال پیش بود و یا قبل از اون یک سال خیلی راحت تر می نوشتم و دوستی را با چنان احساس عمیقی تعریف می کردم که ناگفته ای از دوستی باقی نمی ماند ! 

اما افسوس ! افسوس که در حال حاضر بی معناترین کلمه برای من کلمۀ دوستیه! 

شاید تعجب کنید کسی که از عشق این همه با احساسات حرف میزنه چطور میتونه نسبت به دوستی این همه بی احساس باشه. 

درسته حق با شماست. اما اگه شما هم جای من بودید و اونچیزی که من از دوستی نصیبم شد نصیبتون میشد دوستی براتون بی معنا میشد. البته شاید در طی روز خیلی ها باشن که به عنوان دوست بدونیمشون اما منظور من دوستی های عمیق و طولانیه بله دوستیهایی مثل دوستی ما که قدمتی 8 ساله داشت و متاسفانه وقتی رنگ ریا و حسادت به خودش گرفت به همون سرعت که به وجود اومده بود به همون سرعت هم از بین رفت.  

باورم نمی شد دوستی که برام انقدر عزیز بود، کسی که وقتی باهاش حرف میزدم به آرامش میرسیدم و انقدر باهاش راحت بودم و دوستش داشتم طوری که اگه روزی دو یا سه بار باهاش حرف نمیزدم اون روز برام سخت ترین روز بود، انقدر راحت دوستیمونو به ریا آلوده کرد و با دورویی که در حقم کرد تمام باورهای منو در مورد دوستی از بین برد!   

چطور می تونم از دوستی بگم وقتی بهترین و عزیزترین دوستم با غرورش منو زیر پاهاش له کرد 

و زمانی که دلم شکست حتی سر سوزنی براش مهم نبود. 

جالب بود کسی رو که باعث اختلاف بینمون شده بود رو به من که خودش ادعا میکرد ازم انرژی مثبت میگیره و باهام خیلی راحته ترجیح داد . حرف از محرم راز زد در حالی که نمی دونست محرم راز یعنی چی ! حرف از معرفت زد در حالی که خودش دنیای بی معرفتی بود !  

حالا من چند وقته بعد از موضوع عشق می خواستم از دوستی بنویسم و دوست داشتم که  

می تونستم به همون راحتی که از عشق گفتم از دوستی هم می گفتم اما .... 

خوب نمی دونم از دوستی چی بگم که هم به دل شما بشینه و هم خودم راضی بشم،  

اما به اونایی که  دوستای حقیقی دارن و به قول اون وقتای ما یه روح بودیم تو دو بدن هیچوقت ، 

توجه کنید هیچوقت اجازه ندید کسی بین دوستی هاتون قرار بگیره و اجازه جولان دادن بهش ندید . اجازه ندید دورویی و ریا جایگزین یکرنگی و صداقت تو دوستیهاتون بشه . 

هیچوقت با غرور بی جا غرور دیگران رو زیر پا له نکنید و مهم تر از همه اینکه وقتی توی دوستی اشتباهی کردید انقدر شهامت داشته باشید که در مقابل عزیزترین دوستتون بهش اعتراف کنید و اشتباهتون رو قبول کنید و به غرورتون اجازه ندید اونقدر پیش بره که اشتباهاتتون 

رو نبینید .  

دوست من هم کاش می دونست من هم برای خودم غرور دارم و من و دوستیمون رو پیش دیگران بی ارزش نمی کرد . 

 

و اما دوستی چه واژۀ غریبیه برای من !!!

زیبایی

 سلام  

مطلب زیر رو اگر جنبه شوخی دارید بخونید 

 

خب مثل این من بد طرح کردم  

 

فقط لطفا فمنیست ها نخونن مطلب پایین رو چون فکر میکنم تب کنن  

 

 من اسم مرد زن نیوردم گفتم نر منظورم تمام مخلوقات پروردگار بود  

خب پس میرسیم اول یه چهار پایان پرندگان بعد انسانها  

 

توی زیبای جنس نر در مخلوقات خدا بغییر از انسان که شکی ندار کسی  

طاووس نر  خیلی زیبا تر از طاووس ماده  

خروس زیبا تر از مرغ  

شیر نر خیلی زیبا تر از شیر ماده  

حتی فیل نر زیبا تر از فیل ماده  

فیل رو مثال زدم تا بگم فیل نره افریقایی رو با فیل ماده افریقایی مثال زدم یکی نیاد بگه فیل ماده افریقایی خیلی زیبا تر از فیل نره  آسیایی هستش اینم در جواب اون دسته که میگنهرکسی یه نظری داره   

 

یه نوع پرنده هست به نام پرنده بهشتی که جنس نرش انقدر زیبا هستش که نگو نپرس  ولی جنس مادش شبیه مرغ های کارخونه ای هستش  

این پرنده رو اگر توی تلویزین دیده باشید غیر ممکنه نگی قربون خدا برم چی درست کرده  چشمک  

نمیدونم خودتون برید ببینید بقیه رو حتما متوجه منظورم میشید  

 

بر میگردیم سر انسان بازم نگید زن اسیایی خیلی زیبا تر از زن افریقایی هستی دوتا نژآد رو ب با هم مقایسه نکنید هر نژآد رو برای خودش  

 

مرد ها قبول کنید بدون ارایش زیبای خاص خودشون رو دارن البته با حرف عدد موفقم که دید ها فرق میکنه ولی تو روحت عدد تو تا حالا پسر خوشگلی ندیدی که بگی خدا این مثل دخترا میمونه خو  چشمک  

 

ولی حقیقت یه مثال بیشتر نمیتونم بزنم البته اگر یکی نگه اون معجزه  بوده  

 

زیبای حضرت یوسف که زبان زده خاص عام  و میگن حضرت مهدی (عج) هم زیبای حضرت یوسف رو داره  پس زیباترین انسانی که بوده یوسف بوده و حضرت مهدی (عج ) که از نظر ها غائیب تا بیاد انشالله ببینیم اون چطوری  

 

جون من جبهه گرفتی میخوای جواب های  الکی بدی بی خیال ولی به خدا مشتاقانه منتظرم نظر شمارو در مورد نظر خودم بدونم اشتباه بگید اشتباه  با دلیل درسته بگید  دمک هار  چشمک  

 

ترو خدا کسی سفسطه بود  و بخواد سفسطه کنه چشمک  

 

آبدارچی ( من زشت تر از احمدی نژاد هستم شک نکنید )

 

سلام

سلام 

  یک هفته مونده تا وبلاگ از چله در بیاد. 

 دعا کنید که از چله به سلامتی بیرون بیاد . 

 روز پنج شنبه با یکی از بچه ها بحث کوچولوی داشتم قرار بود توی وبلاگ باهاش شوخی کنم میدونستم تا خود شنبه نمیتونه بیاد توی وبلاگ برای همین الکی بهش گفتم شنبه بیای متن رو بخونی کلی دل خور میشی از من هرچی اون اصرار که چی میخوای بنویسی منم موکول کردم به روز شنبه که خودش بیاد ببینه از همینجا بهش میگم اینم یه نو اذیت کردن که دوروز تو فکر باشی قراره چه اتفاقی بیفته  چشمک  هههههههههه 

 

روز پنج شنبه یه سئوال پرسیدم  یکی از بچه ها چون قبلا این بحث یا سئوال من رو جای دیگه دیده بود بهم خرده گرفت که برش دار برش داشتم ولی خب پشیمون شد  

 

یه بار دیگه سئوالم رو مطرح میکنم  .  

به نظر شما جنس ماده زیبا تره یا جنس نر  ؟   

اینطوری مطرحش کردم که بودنید زیبای ظاهری رو میگم فرقم نمیکنه انسان باشه یا حیوان  

 

نکات انحرافی سئوال رو برداشتم تا بتونم  زود تر برم سر اصل موضوع  

 

سئوال بالا رو بخواید  بهش جواب بدید یه کم فقط باید نکته بین باشید بس  

 

شنگول خانومی و دیگر دوستان  که میخواید عضو بشید فقط لطف کنید  ایمیلتون رو بهم بدید تا براتون دعوت نامه بفرستم  به همین سادگی    

  

ای دل!غم این جهان فرسوده مخور  

بی هوده نه ای غمان بیهوده مخور  

 

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید  

خوش باش غم بوده نا بوده مخور  

 

انشالله که دنیا به کام همگی باشه برای همه عزیزان هفته خوبی رو ارزو میکنم  

بدرود

آبدارچی

 

 

کاشکی

کاشکی واژه ی درد آور این دوران است 

کاشکی جامه ی مندرس امیدی است که تن حسرت خود پوشاندیم 

کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود           و قفس ها همه خالی بودند 

آسمان آبی بود           و نسیم روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید 

کاش می شد که غم و دلتنگی راه این خانه ی ما گم می کرد 

کاش می شد دشنام جای خو را به سلامی می داد وکمی مهربانتر بودیم 

کاش ما تجربه ای می کردیم: 

شستن اشک از چشم                 بردن غم از دل                   همدلی کردن را 

کاش می شد که کسی می آمد باور تیره ی مارا می شست 

و به ما می فهماند                   دل ما منزل تاریکی نیست 

اخم بر چهره بسی نازیباست 

بهترین واژه همان لبخند است که ز لبهای همه دور شده است 

کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم 

کاش در باور هر روزه مان فکر می کردیم که چرا سنگ شدیم؟ 

کاش می شد که شعار جای خود را به شعوری می داد 

کاش می شد که کسی می آمد و به ما می فهماند که چقدر از خدا دور شدیم........ 

کاش می شد که کمی قدر وزن پر یک شاپرکی ما مسلمان بودیم!

نازنینم

نازنینم کاش فرصتی برای تلافی میداشتم.

کاش میشد این قلب صادق را درقاب چشمانم جای میدادم تا تزئین گرهمیشه دیوار دلم باشد.

کاش قطره قطره جاری  این قلب پاک را در زمزم حیاتم میگذاشتم که برای همیشه سیراب از خون حیات میبودم.

کاش ظرفیت درک این کران بیکرانه احساس را میداشتم که درموج احساسش تن بشویم .

کاش چشمانم آن سوسوی جادویی راداشت که در پهنه بیکرانه عشق آن لحظه شگرف طلوع را میدید .

طلوع عاشقانه ای که از افق قلبت بالا میاید.وسرزمین تاریک دلم را به نور عشق روشن میکند.

کاش میشد زمین کویری دل تفتیده ام لیاقت بارش باران محبتت را داشته باشد.

پاییز دل

دلم گرفته پاییز ،اینجا خیلی غریبم 

رو این زمین خاکی، از یه همدل بی نصیبم 

پاییز منم مثل تو، رویم به زردی رفته 

انگار که توی دلم، خزان به بار نشسته  

وقت غروبت پاییز ،قلبم میگیره از غم 

تو عمق این نگاهم، پر شده اشک ماتم

نمی دونم پاییز، راز غم فصلت چیست 

راز دل تنگ من، اما یه راز ناگفتنیست  

 پاییز دلم با تو ، یه عمره همنشینه 

تو غربت نگاهم، برام عزیزترینه  

 

راستش نمی دونم چی نوشتم و چطور نوشتم فقط دلم خیلی گرفته بود همینجوری یه  

چیزایی از خودم نوشتم. اما هوای دل منم مثل پاییز گاهی ابری و بارونی گاهی آرام و تماشایی! 

نمی دونم چیکار کنم ؟ کجا برم ؟ کجا فریاد کنم که آروم بگیرم ؟  

دریای وجودم پر تلاطم و طوفانیست. موجهای غمش همچنان سهمگین بر دیوارۀ قلبم می کوبد و 

من خسته از این همه سرگردانی و حیرانی در درونم به دنبال راهی برای نجات خودم از این امواج 

سنگین غمم به هر دری میزنم تا راه به جایی امن یابم و درد درونم را التیامی بخشم . 

آسمان ببار بر این دل طوفانی من و نوای بارانت را با من هم آوا کن که کوه اشکم و آه . 

موسیقی بارانت را امشب به گوش من برسان و تن خستۀ مرا از این همه غم پاک کن. 

آسمان به بارانت بگو تا ببارد و اشکهای مرا در باریدنش گم کند و ردپای اشک هایم را با خود بشوید. 

آسمان من بی تابم ، من خسته ام ، خسته. 

آسمان صدای فریاد من از رعد و برق تو بلندتر است اما فریادم در سکوتی آزار دهنده گم گشته.  

آسمان در پس این ابر تیرۀ دلم نور امیدی بتابان و مثل همیشه دلم را به نور امید روشن کن. 

آسمان نگذار در پس سیاهی ها دلم گم شود.  

آسمان هوای پاییزت هوای دل بیقرار عاشقاست پس به این دل عاشق من رحمی کن و روح و جسمم رو با باران رحمتت صیقلی ده که محتاجم و تنها !!!