دلم گرفته پاییز ،اینجا خیلی غریبم
رو این زمین خاکی، از یه همدل بی نصیبم
پاییز منم مثل تو، رویم به زردی رفته
انگار که توی دلم، خزان به بار نشسته
وقت غروبت پاییز ،قلبم میگیره از غم
تو عمق این نگاهم، پر شده اشک ماتم
نمی دونم پاییز، راز غم فصلت چیست
راز دل تنگ من، اما یه راز ناگفتنیست
پاییز دلم با تو ، یه عمره همنشینه
تو غربت نگاهم، برام عزیزترینه
راستش نمی دونم چی نوشتم و چطور نوشتم فقط دلم خیلی گرفته بود همینجوری یه
چیزایی از خودم نوشتم. اما هوای دل منم مثل پاییز گاهی ابری و بارونی گاهی آرام و تماشایی!
نمی دونم چیکار کنم ؟ کجا برم ؟ کجا فریاد کنم که آروم بگیرم ؟
دریای وجودم پر تلاطم و طوفانیست. موجهای غمش همچنان سهمگین بر دیوارۀ قلبم می کوبد و
من خسته از این همه سرگردانی و حیرانی در درونم به دنبال راهی برای نجات خودم از این امواج
سنگین غمم به هر دری میزنم تا راه به جایی امن یابم و درد درونم را التیامی بخشم .
آسمان ببار بر این دل طوفانی من و نوای بارانت را با من هم آوا کن که کوه اشکم و آه .
موسیقی بارانت را امشب به گوش من برسان و تن خستۀ مرا از این همه غم پاک کن.
آسمان به بارانت بگو تا ببارد و اشکهای مرا در باریدنش گم کند و ردپای اشک هایم را با خود بشوید.
آسمان من بی تابم ، من خسته ام ، خسته.
آسمان صدای فریاد من از رعد و برق تو بلندتر است اما فریادم در سکوتی آزار دهنده گم گشته.
آسمان در پس این ابر تیرۀ دلم نور امیدی بتابان و مثل همیشه دلم را به نور امید روشن کن.
آسمان نگذار در پس سیاهی ها دلم گم شود.
آسمان هوای پاییزت هوای دل بیقرار عاشقاست پس به این دل عاشق من رحمی کن و روح و جسمم رو با باران رحمتت صیقلی ده که محتاجم و تنها !!!
هورااااااااااااااااااااااااااااا
من اول شدم
افسون جان سلام
خدا نکنه دلت گرفته باشه
امیدوارم دریای دلت هیچ وقت طوفانی نشه.
وقتی نا امید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تو یی
وقتی پر از سکوت شدی بیاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه بیاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته!
شادی به جمع اولی ها خوش آمدی دوووووووممممممم هم بعد نیست.
افسون یادگاری رو هم بعد برای شما می زارم.
سلام
گفتم چرا من یه لحظه خوبم یه لحظه بد بگو پاییز دمت گرم
چشمک
ولی اینجا حالا حالا ها بارون نمیاد که اشکام پنهون کنه
دلم گرفتههههههههههههههههه
سلام
باور کن همین که دلت میگیره یه نعمت بزرگه! قدرشو بدون.
الکی هم دنبال راه حل نگرد. اصلا به نظر من غروبای پاییز فقط برای اینکه ادم دلش بگیره!
دیدی بعضیها رو که همیشه الکی شادن! قدر دلت رو بدون و باهاش همصدا شو!
بسیار زیبا افسون جون پاییز رو تفسیر کردی واقعا پاییز که میشه دل ادم رو غم میگیره وبابارش باران پاییزی انگار غم وغصه هم از دلت شسته میشه و کم کم ناپدید میشه امیدوار باش که خدا همیشه صدای قلب عاشقها رو میشنودوباران رحمتش رو به قلبشون هدیه میکنه.
افسون جونم امیدوارم هیچ وقت هوای دلت پاییزی نباشه همیشه بهاری بهاری باشی عزیز
یادش بخیر هر موقع میرفتیم با دوستام کوه کلی داد میزدیم اونجا ! همه دق دلیهامون رو داد و هوا ر میکردیم میریخیتم بیرون! خدا نکنه تنها باشی افسون جان!همیشه کسانی هستند که براشون عزیزترینی !با وجود اونها تنها نیستی
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت
پست خک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصلها ، پاییز
بد نیست که دل آدم سری هم به پاییز بزنه تا این جور که شما پاییز رو وصف کردین سیقل پیدا کنه آنگاه به بهار بریم.
خد دلـــــــــــــــــــم گرفته
میدونم که میدونــــــــــی چرا...!!
خداااااااااااااااااا تو به خدایت قسم داغونم
خدا بهم رحم کن
مردم از تنهایی بی کسی نا امیدی
و
روزهای تکراری و نفس های بی هدف
خدایا یا تمومش کن....یا درستش کن
خدایا خسته ام...نذار خسته تر از این بشمممممممممممممم