حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

عشق

  از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم ***** یادگار تو چه شبها چه سحرها دارم 

 

عشق چیست ؟ 

این سوالیه که بارها تو چت خیلی ها از من یا دوستان دیگر می پرسند. 

یادتونه چند وقت پیش گفتم می خوام یه بحث دوستانه راه بندازم و تمام کسانی که دوست دارن عقیدۀ خودشون رو بگن می دونم که خیلی سخت نیست ، هر کسی نسبت به عشق نظری داره و این کلمۀ پرمعنا را اونجور تعریف می کنه که احساس کرده. 

راستی به نظر شما عشق رو میشه تعریف کرد ؟ 

من که می گم عشق رو نمیشه تعریف کرد مگر اینکه احساسش کرده باشی ، مگر اینکه تو وجودت ریشه دوونده باشه و با یه قلب پاک حس کرده باشی . عشق خیلی پاک و لطیفه ، خیلی مقدسه ، عشق یک کلمه است اما یه دنیا معنا تو خودش جا داده که هر کسی نمی تونه معنای واقعیشو بفهمه . 

بعضی ها عشق را با هوس اشتباه میگیرند اما عشق واقعی هوس ناپذیره هوس زود از بین میره و آتیش هوس زود سرد میشه اما آتیشی که عشق به قلب و روح آدم میزنه شعله اش سالها و حتی تا آخر عمر باقی می مونه . وقتی عشق وارد قلب میشه همه چی رو تحت شعاع خودش قرار میده احساس می کنی که همه چیز زیبا و دوست داشتنیه حتی گاهی اوقات اون چیزهایی که روزی ازش بیزار بودی در نظرت زیبا جلوه می کنه. قشنگترین خاطراتت مربوط به زمانی میشه که عاشق بودی و اگر حتی سال های زیادی هم بگذره خاطرۀ اون عشق هیچوقت از یادت نمیره همیشه احساس می کنی که گوشه ای از قلبت کلبه ای ساختی و اونو اختصاص دادی به عشقت . 

یه بار که تو چت یکی این سوال رو ازم پرسید نمی دونم دنبال چی بود اما از کاراش فهمیدم که ادعای عشق داره ، عشق اونم از نوع اینترنتی ؟  

خوب حالا عشق اینترنتی چطور ؟ این نوع عشق رو هم میشه حقیقی دونست ؟  

راستش نظر همه محترمه و من نظر شخصی خودمو میگم که هیچ اعتقادی به عشق اینترنتی ندارم  

آخه دو تا آدم با سلیقه های متفاوت و اخلاقیات متفاوت تو دنیای حقیقی هر چقدر هم که عاشق هم باشن 

بازم یه وقتا کم میارن و دچار مشکل میشن بعد چطور میشه که دو نفر ندیده و نشناخته عاشق هم بشن  

و بعد ماجراهای بعدیش ؟ من که نتونستم خودمو قانع کنم دیگران رو نمی دونم. 

ورای تمام این عشق های زمینی، عشق آسمانی ، عشق به خدا اگر یه عشق واقعی باشه که دیگه یه بحث زیبا و جداگانه داره که اونم باید عاشق خدا بود تا بشه ازش حرف زد . 

وقتی شعر عشق رو توی چت می نوشتم هر کسی یه چیزی می گفت نظری میداد که جالب بود و گاهی خنده دار .  

 

مثلا من این شعرو می خوندم :  

                  عشق یعنی مستی و دیوانگی   و الی آخر و حالا بچه ها چی می گفتن ؟ 

                                    عشق یعنی با جهان بیگانگی    

       

عشق یعنی یه عالمه دروغ        عشق یعنی کشک و دوغ     

 و خیلی حرف های دیگه که خوب از برداشتشون نسبت به این کلمه و شکستشون در عشق و یا خیانت و خیلی چیزهای دیگه نشات می گرفت و حالا هر چی هم که ما خودمون رو خسته می کردیم و از قشنگی عشق می گفتیم بی فایده بود ! 

 

خوب بازم زیاد نوشتم نمی دونم چیکار کنم انقدر طولانی ننویسم . ببخشید اگه خستتون کردم با حرفام .اما شما دوستان گلم هم حتما حرفها و نظراتتون رو راجع به عشق برام بنویسید خوشحال میشم حرف دل همۀ عزیزان رو بخونم .  

 

من عشق رو با تمام وجودم حس کردم  و احساس خوبی که داشتم حتی بعد از گذشت سال ها و نافرجام بودنش هنوز تو ذهنم باقی مونده یه عشق خوب تو دوران خوب نوجوانی و جوانی که تو یه گوشۀ قلبم جایگاهش هنوز محفوظه و به پاکیش ایمان داشتم .  

 

به تو محتاجم

معبود من

آنگاه که غمینم و تنها تو تنها یاور لحظات تلخ تنهاییم هستی، وقتی که احساس بی پناهی 

 می کنم تو پناه دل خسته ام هستی ، برای دل شکسته ام بهترین مرهمی و برای قلب  

خسته ام مایۀ آرامش. 

معبود من 

آنگاه که دیو ناامیدی در دلم زبانه می کشد نور امید به قلبم می تابانی و نمای زیبایی از آینده 

 در برابرم می گذاری .  

آنگاه که در بیراهۀ زندگی گم می شوم چراغ هدایتم را به دست میگیری و مرا از اسارت شیطان نجات می دهی. 

خدای من  

صبرت جمیل است و فراوان من روسیاه درگاهت از این همه صبر در عجبم.  

با این همه گناه همیشه با آغوشی باز بنده های گناهکارت را می پذیری و مورد عفو و بخشش خودت قرار می دهی . 

هر وقت که مرتکب گناهی شدم شرمنده از درگاهت نمی دانستم چه کنم و همان موقع آوای زیبایی که می گفت : صد بار اگر توبه شکستی باز آی در گوشم می پیچید و من عاصی به عشق لطف و بخششت برمی گشتم .  

خدایا این همه گذشت آخر در وجود چه کسی می توان پیدا کرد که تو در خود نهفته داری . 

معبود من وقتی عاشقانه با تو سخن می گویم می دانم که می شنوی و خوشحال می شوی که این بندۀ حقیر و گناهکارت هنوز تو را از یاد نبرده و فقط دست نیاز به سوی تو دراز کرده. 

وقتی می گویم خدایا دوستت دارم ، عاشقتم به این اعتماد و ایمان دارم که تو بیشتر مرا دوست داری و عشق به بندگانت بر من پوشیده نیست چون اگر دوستم نداشتی در ضلالت و گمراهی خود همچنان باقی می ماندم ، اگر دوستم نداشتی مرا به سوی خود فرا نمی خواندی و من به دعوتت لبیک نمی گفتم . 

 اگر دوستم نداشتی من به تو توکل نمی کردم و صلاح کارم را به دست تو نمی سپردم و خیلی لطف هایی که در حقم روا داشتی و آنقدر بیشمار است که زبان از گفتنش عاجز می ماند و من بندۀ خطاکارت گاهی اوقات حتی یک شکرگذاری را از توی مهربانم دریغ کردم، اما تو یارب باز هم همچنان بخشنده باقی ماندی.

پس دوستم داری مطمینم که دوستم داری و من عاشقانه این دوست داشتنت را می ستایم . 

مرا دریاب و از بیراهه و وسوسه های شیطان در امانم دار و قلبم را به نور عشق الهی روشن کن  

هر چه شکرت را بگویم کم است و هر چه از لطف و مرحمت تو در حق خود بگویم ناچیز. 

معبود من 

همیشه کنارم باش و بگذار با احساس پاک بودن تو در کنارم به آرامش برسم و هر چه که در این دنیای فانی باعث غم و غصه و عذابم می شود را فراموش کنم و جز از تو از غیر یاری نجویم و همیشه و در همه حال فقط و فقط محتاج خودت باشم و بس. 

خدایا در این دنیای نامردیها مرا تنها نگذار که هر روز بیشتر از قبل به تو محتاجم.   

خدایا به داد دل دردمندان و حاجتمندان درگاهت برس که جز تو یار و یاوری ندارند . 

 

 « می گوییم مشتاق خدا هستیم....اما فراموش می کنیم که خدا بیشتر از ما مشتاق و عاشق ماست» 

 

  *********

« بی خانمانم و بی پناه...تنها و خسته...اما خدا را دارم و عشق او مرا لبریز می کند »

« و کسی غنی تر از من نیست »

معنای مجازی

 سلام 

 

دوست عزیزم گفته بودید معنای درستی از مجازی نمی دونید. هر کس از مجازی تعریفی داره و من مجازی رو از نظر خودم تعریف می کنم . بعضی از دوستان معنی مجازی رو دروغ  

می دونستند می گفتند مجازی یعنی دروغین خود من هم شاید همین فکرو می کردم اما کمی که فکر کردم دیدم نمی تونه معنیش دروغین باشه چون به هر حال آدماش که حقیقی هستن و کسی به غیر انسان نمی تونه که پشت PC نشسته باشه ! 

 به نظر من مجازی یعنی دور از واقعیت  اما نه دروغین !  

دنیای مجازی یعنی به دور از حقیقت ها دنیایی که آدما می تونن هر جور دوست دارن باشن ، مجازن خودشون باشن یا نباشن ، مثلا اگه مطلب آقا رضا رو خونده باشید با عنوان اراجیف رضا پی به معنای این حرف من می برید که اون شخصی که مریض بود در واقع تو چت طوری رفتار کرد که احساس میکرد نیاز داره شاید در دنیای واقعیش 

  نمی تونست اونجور باشه که در چت بود . آدما تو دنیای مجازی چت می تونن خود اصلیشون باشن ، جای کس دیگه ای باشن، یا اونطور باشن که همیشه آرزوشو دارن و کسی  

هم نمی تونه تشخیص بده اون شخص خود واقعیشه یا نه.  

باز هم میگم این نظر شخصی من بود و شاید دوستانم نظرشون غیر از این باشه . 

دوست عزیزم نمی دونم تو  مطلب قبلی اونجا که نوشته بود : ادامه .....  رو هم خوندید یا نه 

 اگه نخوندید بد نیست بخونید شاید به جواب سوالاتون رسیدید . 

از این همه توجه دوستان هم ممنونم .  

 

شاد باشید و سربلند عزیزان

مجازی یا حقیقی بودن چت

باز هم سلامی دیگر  

 

جا داره از تک تک شما دوستان مهربونم که با نظرات مفید و سازندتون منو راهنمایی می کنید کمال تشکر را داشته باشم و اینو بدونید که همین حرف های دوستانه و کلام بی ریای شما عزیزان هست که باعث میشه من هم به راحتی بتونم حرف هامو بزنم . 

از دوست مهربون و گرامی با نام همتون رو دوست دارم هم خیلی ممنونم که با نظراتشون ما رو در بهتر نوشتن مطالبمون یاری می کنه و خوبه اینو هم بدونن که من هم همۀ دوستان گلم رو دوست دارم و اگه انقادی هم بکنن دوست دارم اون انتقاد رو برام واضح بیان کنن و خوشحال میشم که با کمک دوستان بتونم نقطه ضعف های خودم رو رفع کنم من کوچیک همه هستم و فکر کنم انقدر جنبه داشته باشم که راحت و دوستانه با مسایل برخورد کنم . دوست عزیز شما به ما تذکر دادی و تذکر شما هم به جا بود و من دوستانه از شما خواستم اگه موردی بوده که خودم متوجه نشده بودم خوشحال می شدم بدونم و اینو کاملا دوستانه عنوان کردم و هیچ دلخوری از این بابت نداشتم و هنوز هم سر حرفم هستم و نه تنها شما بلکه همه حق دارن دوستانه و با احترام نظرات خودشون رو بگن و اگه موردی بود که در نظرشون درست نبود عنوان کنن و من حقیر کی باشم که بخوام ناراحت بشم . من و دوستان عزیز همگی مسول حرف هایی که اینجا میزنیم هستیم به هر حال کسانی که این نوشته ها رو می خونن حق دارن که بدونن نویسندۀ این مطالب خودش چقدر به گفته هاش پایبنده .  

دوست من شما در نظرات نوشته بودی :(( من هیچوقت این دنیا را مجازی نمی دونم .
چون دارم با این دنیا زندگی می کنم
همیشه به خاطر سادگیم ........)) 

 

خوب من خوشحال میشم با شما در این مورد بحثی داشته باشیم و همچنین خوشحال میشم  

دیگر دوستان هم با صحبت ها و نظراتشون دید ما رو به این مساله بازتر کنن چون این طور که من احساس کردم خیلی دیگر از دوستان گلمون هم دوست داشتن بحثمون را در این رابطه ادامه بدیم. 

 

من به نظر شما احترام میزارم نه رد می کنم و نه تایید و نظر خودم را میگم و بعد شما هم خیلی راحت و دوستانه نظر خودتون را بگید و برامون بیشتر توضیح بدبد که چرا این دنیا را حقیقی 

 می دونید ؟ و چرا احساس می کنید که دارید تو این دنیای چت زندگی می کنید ؟ 

 

ادامه مطلب ...

جواب دوست عزیزمون

باز هم سلام  

و سلام مخصوصم به دوستی که به ما لطف داره و نامش رو با عنوان همتون رو دوست دارم در قسمت نظرات نوشته   

دوست عزیز برام نوشته بودی که امیدواری به حرفهایی که میزنم اعتقاد داشته باشم چون در برابر حرفی که میزنیم مسولیم کاملا حق با شماست هر کسی در قبال حرفاش مسوله و اول از همه خودش باید پایبند حرفی که زده باشه تا بتونه دیگران رو هم متقاعد بکنه البته هیچوقت هیچ کس نباید توقع داشته باشه که با حرفاش کسی رو متقاعد و وادار به انجام کاری بکنه چون در نهایت این خود شخص هست که تصمیم گیرندست و دیگران نمی تونن جاش تصمیم بگیرن اگر من هم حرفی زدم مطمین باش تا آخر پای حرفم ایستادم و اما هیچ سعی هم ندارم به کسی حرفمو تحمیل کنم و این خود افراد هستن که با عقل و منطق می تونن حرف من حقیر رو قبول کنن یا نادیده بگیرن که البته اگه متن قبلیمو دوستان با دقت بخونن میبینن که نوشتم خیلی از حرف ها رو نتونستم بگم چون احساس کردم مطلب خیلی طولانی شده بود و شاید از حوصلۀ عزیزان خارج بود که بخوان بخونن هر کسی می تونه در مورد چت و مسایل پیرامونش نظر خودشو بگه و آنچه که تو دلش هست رو عنوان کنه نظر همۀ دوستان برای همدیگه محترم هست و کسی حق نداره با حرفای آزار دهنده  نظر دیگران رو زیر سوال ببره . من نظر خودم رو گفتم و به صحبت ها و نظرات دوستان گلم هم احترام میزارم و شما دوست گرامی اگه در نوشته های من چیزی بود که باعث این طرز تفکر شما شد که شاید من به حرفایی که زدم پایبند نباشم با کمال میل خوشحال میشم برام دوستانه عنوان کنید تا اگه کوتاهی کردم و اشتباهی که از دید خودم مخفی مونده جبران کنم  .  

در ضمن ازتون ممنونم که ماه رمضان را یادآوری کردید اما بد نیست بدونید که روزه گرفتن فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست بلکه آدم باید همه اعمالش درست باشه و من روسیاه اگه از صبح تا شب تو این گرما امساک می کنم پس بدون دوست من سعی می کنم اعمالم رو هم تا جایی که در توانم هست درست کنم که دلم نسوزه که روزم بیهوده بوده و سودی ازش نبردم!  

 

می خواستم تمامش کنم اما دلم نیومد یه موردی را براتون تعریف نکنم چند روز پیش یکی از دوستان اومد و در رابطه با یکی از دیگر دوستان پرسید گفتم خبر ندارم ازش بعد شروع کرد که آره بهش شک دارم و چند مورد از کاراشو بهم گفت بهش گفتم روزه ام خواهش می کنم غیبت نکن کلی تعجب کرد و بعد شروع کرد به خندیدن ازش پرسیدم چرا می خندی ؟ گفت آخه این که غیبت نمیشه مگه تو اونو می شناسی ؟ می دونی کیه ؟ !!!! با اینکه مثلا از دوستان صمیمی نتم میشه حرفی برای گفتن نداشتم چون حرف حق جواب نداره اما دیگه اجازه هم ندادم در موردش حرفی بزنه چون در هر حال از نظر خودم کار درستی نبود !  

پس دوست عزیز من هم به نوبۀ خود پایبندم و البته هیچوقت ماه رمضان رو هم که برام خیلی عزیزه و با عظمت نادیده نمی گیرم !  

 

ورود به چت

سلام  

 

اول از همه جا داره از مطالب جالب و زیبای تک تک دوستان گلم تشکر کنم همۀ این مطالب  

به نوع خودشون جالب هستن و با معنا.  دست گلتون درد نکنه 

 

حالا که بحث چت پیش اومد منم دوست دارم از زمان آشناییم با چت بگم و تجربه هایی 

 که در این مدت کم به دست آوردم.  تقریبا حدود یک سال میشه که با سایت نغمه آشنا شدم 

یعنی تقریبا ماه رمضان پارسال بود  که از لحاظ روحی در وضعیت بدی قرار داشتم طرز عجیبی دلشکسته بودم و احساس میکردم از هر چی آدمه حالم به هم میخوره البته ببخشیدا دوستان قصد توهین ندارم ، خلاصه با یه حس بد و یه دل شکسته از آدمایی که با دورویی و بی معرفتی  

انسان بودن رو زیر سوال میبرن با دنیای چت آشنا شدم تازه کامپیوتر خریده بودم و خیلی وارد نبودم یکی از دوستان که آشنایی داشت راهنماییم کرد و من وارد دنیای مجازی چت شدم. 

اوایل نمی دونستم که باید چطور باشم هر کی هر سوالی میپرسید خیلی راحت جواب میدادم  

و به قول بچه های روم ASL می دادم چون فکر نمی کردم مشکلی ایجاد بشه خودم با صداقت پیش می رفتم و فکر می کردم که همه هم مثل خودم هستند اما با گذشت زمان پی به اشتباهم بردم و فهمیدم که اینجا جایی نیست که آدم بخواد صادقانه برخورد کنه و تمام زندگیشو راحت بیان کنه و با توجه به اینکه از دروغ گفتن هم خوشم نمی یومد تصمیم گرفتم هر کی هر چی پرسید حرفی نزنم که هم دروغ نگفته باشم و هم مشکلی پیش نیاد که البته تا به حال هم شکر خدا مورد جدی نداشتم و با توجه به این که هدف خاصی رو تو این دنیای چت دنبال نمی کردم به شعر رو آوردم که اکثر شعرهایی که انتخاب می کردم و می گفتم هر کدوم به نوعی حرف دلم بود و آرامش بهم میداد و خوبیش هم به این بود که کمتر مجبور میشدم به کسی جواب بدم به قول بعضیا چششمممکک. 

 بد نیست اینم اضافه کنم که وقتی به این نتیجه رسیدم که تقریبا با محیط چت آشنا شده بودم و به چشمم موردهای بیشماری دیدم که برای دوستان مشکل ساز شده بود  

و حرف ها و تهمت های زشتی که به بچه ها میزدن ناراحتم می کرد و بعد من هم سعی کردم محتاطانه تر رفتار کنم طوری که هم ارزشهای انسانیم و هم شخصیت واقعیم که حداقل در نظر خودم با ارزش بود حفظ بشه و هم با دروغ گفتن با احساس دیگران بازی نکرده باشم . 

خوب شکر خدا تو این مدت هم تونستم دوستان خوبی پیدا کنم و با توجه به اعتماد و شناختی که ازشون داشتم تا حدودی اونها هم منو شناختن البته در حد یه مشخصات جزیی از خودمون که در آینده هم برای کسی مشکلی پیش نیاد . دوستانی که منو می شناسن فکر کنم با اخلاق من آشنا شده باشن و بدونن که خیلی اهل این نیستم که وارد جزییات زندگیشون بشم و بخوام از کاراشون سر در بیارم . من تونستم تو این محیط با خیلی مسایل هم آشنا بشم و خیلی چیزها یاد بگیرم اما همیشه یه مورد رو در نظر دارم و اون اینه که با توجه به آدمهای دور و برم تو این  

دنیای واقعی خودمون که هر چی هم با هم باشیم باز هم نمی تونیم کاملا همدیگرو بشناسیم  

پس همیشه احتیاط رو شرط خودم قرار دادم چون تو دنیای نت من نمی تونم بفهمم اونی که  

پشت این مانیتور نشسته و داره با من صحبت می کنه کی هست ؟ آیا واقعا یه مرده یا زن ؟ 

آیا واقعا همونیه که میگه و همونجوریه که نشون میده ؟ پس به اون دوستای گلم که میگن دنیای چت مجازی نیست واقعیه می گم که همیشه نمی تونه خیلی واقعی باشه . 

آخه چطور امکان داره کسی از طریق چت اظهار عشق کنه  و دیگری چشم بسته این عشق رو قبول کنه ؟ من که تو این مدت نتونستم همچین چیزیو قبول کنم !!! حالا دیگه دیگرانو  

نمی دونم واقعا این چیزارو قبو دارن یا نه ؟  

البته ناگفته های زیادی هست که خوب فکر کنم اگه بخوام بنویسم جا کم بیارم حالا شاید بعدها که مطلب می نویسم باز هم حرفهای ناگفتۀ دیگه ای هم گفتم . 

ببخشید سرتون رو درد آوردم اما خوب آدم وقتی می خواد بنویسه باید از یه جایی شرع کنه من 

هم راستش قصد داشتم در مورد یک کلمه که یه عالمه حرف توش داره و اکثر مواقع توی چت دیده بودم که برای بعضی ها معناش سواله بنویسم و دوستان رو به یه بحث دعوت کنم اما خوب ترجیح دادم به روزهای دیگه اون بحثو موکول کنم . 

پس تا حرف دلی دیگر خدا نگهدارتون .

سلام آشنا

سلام  

 

افسون هستم. فکر می کنم که اکثر دوستانی که در نغمه هستن منو بشناسن. 

 

وقتی این وبلاگو بهم معرفی کردم از طرز نگارش راحت دوستان خوشم اومد. از اینکه دوستانم 

 

به این راحتی احساسات و حرفهای دل خودشون رو اینجا می گفتن لذت برم و برام جالب بود 

 

یه محیط خوب دوستانه که با تلاش همگی بهتر هم میشه حتما. به هر حال خوشحالم که  

 

تو جمعتون هستم و یه کار گروهی رو با کمک هم دنبال می کنیم و امیدوارم که با تلاش  

 

همگی موفقیت بیشتری به دست بیاریم . برای تک تک دوستان عزیزم آرزوی موفقیت دارم 

 

و با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان هم قرار داریم از صمیم قلب برای همه آرزوی قبولی  

 

طاعات و عباداتتون رو دارم و از همه دوستان گلم می خوام که توی این  لحظه های عاشقانه 

 

که با خدا دارند همدیگرو فراموش نکنند و از دعای خود بی نصیب نزارن و من حقیر هم جزو اینها.

 

التماس دعا   همیشه سلامت باشید و شاد عزیزان