من ساحلم تو دریای من
امواج خروشانت ، صدای دلنشینت ،آرامم میکند در این حال وهوای ابری دل گرفته ام!
به وسعت آبی بیکرانت دوستت دارم به زلالی آبهای روانت دوستت دارم!
یک رویای شیرین در دریاویک روز دلنشین در کنار دریا.
من ساحلم تو دریای منی ، دریا ی من! به اندازه تمام مرواریدهاوصدف هایی که در قلب خود جا داده ای دوستت دارم.
یک سکوت ! وتنها صدای دلنشین امواج تو چه لحظه زیباییست.
آرزو دارم طوفانی شوی وبا آن امواجت جان مرا از غم وغصه بشویی.چون آن لحظه که تو طوفانی میشوی من دیگر تنها نیستم وجود ترا حس میکنم.
ولی وقتی غروب می آید من نیز به وسعت آن دل سرخ رنگت دلم میگیرد.دیگر تو آرامی ومن نیز خسته !
غروب مرا از تو دور تر میکند .شب که میشود به انتظار طلوع مینشینم تا به ،آن امواج مهربانت نزدیک ونزدیکتر شوم.
من ساحلم تو دریای من من همیشه با چشمهای خیسم نگاهت میکنم.چقدر تو خوبی ای مهربان من.
هوراااااااااااااا اول شدم
سونیا جونم واقعا نوشته هات ادمو تحت تاثیر قرار میده .ممنون از نوشته ای زیبات عزیزمممممممممممم
سلام ....
سونیا کیبورد خوبی داری میدیش به من من کیبوردم قدیمی از این نوشته ها نداره توش چشمک