حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

کودک درون ( لوس بودن )

سلام  

امروز یکی از دوستانم بهم پی ام داد که چرا انقدر لوس بازی در میارید هم خودتون هم دوستانتون  

قبلا از طرف این دوست چندین بار محکوم شده بودم به لوس بازی و لوس بودن  هم ایشون هم بعضی از دوستان  برام تازگی نداشت خب یه نیم ساعتی با هم گفتگو کردیم ولی من به نتیجه ای نرسیدم   

 ـــ به چه نتیجه ای  به اینکه چرا به من و بقیه دوستانم میگن لوس  

به خاطر شوخی کردنامون  به خاطر شاد بودنمونه به خاطر چیه نمیدونم  

ولی من دوست دارم این طوری چت کنم  شما چطور  

دوست دارید بیای  دیوان مثلا  حافظ رو بذارید جلوتون شعر بگید دیگران تایید کنن، خب من دوست ندارم    

دوست دارید  مثل یه ادم اتو کشیده بیاید توی روم، من دوست ندارم  

دوست دارید فقط به دیگران خیر مقدم بگید  وقتی امد وقتی بودش باهاش حرف نزنی وقتی خواست بره بهش بای بدید، من دوست ندارم   

دوست دارید وقتی دیگران دارن شعر کپی پیست میکنن بهش گل بدید، من دوست ندارم  

 

من ادم آهنی نیستم  یا ربات که این کار ها رو بکنم من یک انسانم  چیزی خدا بهم بخشیده به نام خلاقیت، چیزی خدا درون من گذاشته به نام حس،  من دوست دارم خودم بنویسم، خودم حرف بزنم  شوخی کنم واژه بسازم تیکه بسازم شوخی کنم توی سر کله دوستام بزنم. مثل یه بچه مثل یه بچه بازی گوش باشم  از دیوار راست برم بالا  بشاش باشم. دیگران وقتی میبیننم یاد دوران کودکیشون بیفتند.  من این طوری دوست دارم! من دوست دارم کودک درونم رو نوازش کنم بذارمش آزاد باشه خلاق باشه   حتا اگر دیگران او رو  احمق فرض کردند بهش خندیدن  من این طوری دوست دارم  من ادم اهنی نیستممممممممممم من یک انسانم  !

 

این جواب من به همه اون کسانی که این ازم پرسیدن که بهنام واقعا چند سالته  بهت نمیاد 32 ساله باشی   .

میدونید چرا بهم میگن بهت نمیاد 32 ساله باشی بچه تر از این حرفایی؟  چون این سری از ادم ها  معتقدن ادمها وقتی به سن بالا رسیدن باید کودک درون خودشون رو بکشن و تبدیل بشن به یه ادم اهنی یه ربات و کار های تکراری بکنن  اینطوری یاد گرفتیم  و عمل کردیم وقتی غیر از این ببینیم برامون تعجب اوره   .

دوست من ،من به کودک درون خودم احترام میذارم و اون رو  به قول معروف نوازش میکنم  اون رو دوست دارم  براش ابنبات چوبی میخرم میذارمش شیطون باشه بازی گوش باشه  خلاق باشه  

 

تو دوست داری ادم اهنی باشی مثل ربات هی کار های دیروزت رو  تکرار کنی خود دانی ولی من این طوریم  !

 

خدا را شاکرم وقتی کسی باهام کار داشته باشه با کمال میل چت رو ول میکنم ولی با همان حوصله یه کودک شروع میکنم به کمک کردن. سئوال سخت باشه مهم نیست، مهم اینه که دارم لذت میبرم به دیگران اگر چیزی بلدم یاد بدم  .

بوده یک ساعت توی نت بودم یه کلام چت نکردم تا یک نفر بتونه فردا خودش برای خودش یه ای دی بسازه این لذتیه که من میبرم از کارهام  .

 

دوست من، من نمیتونم مثل شما باشم و شاید شما نتونید مثل من باشید و خوشتون نیاد از کار من و جبهه  بگیرید  در برابر شیطنت های من و دوستانم  .

ولی اگر لوس بودن ( کودک بودن) من به شما آاسیبی میزنه بگید تا کاری کنم که نا خدا گاه من به چشمتون نیام . میتونید از من فاکتور بگیرید ولی من کودک درون خودم رو دوست دارم  .

 

بد نیست یه سرچ کوچو لو بکنید در مورد کودک درون ببینید  چی  گیرتون میاد  شاید من به بیراه رفتم شما در راه درست  

 

این رو خوب میدونم  که اگر نه سال تونستم دوام بیارم توی نت  به خاطر این بوده که همیشه سعی کردم با دیروزم فرق کنم و به یه دید جدید تری به چت نگاه کنم  

 

توی  مدرسه یه معلمی داشتیم به نام اقای پویا معلم علوممون بود من هیچی از علومی که  درسم داد یادم نمیاد ولی خوب یادمه یه چیزی یادم داد اونم اینه که گفت سعی کن همیشه خلاق باشی و همیشه چیز های جدید یاد بگیری و دوستان جدید پیدا کنی و راه های جدید رو بری  ....  این یکی از بهترین معلمام بود که بهم بزرگ ترین درس زندگیم داد ولی از علمی که کتابش دستم بود یک سال خوندمش چیزی یاد نگرفتم  

 

حرفم طولانی شد  ببخشید ولی باید گفت اینارو  و یادگاری بذاریم برای  سالهای بعدمون  

 

اگر من شاگرد نمونه یه کلاس باشم و دکترا رو بگیرم  ولی چیزی خلق نکنم و طوطی وار برم جلو  بهتره  یا شاگرد تنبل یه کلاس ولی خالق  که کتاباشو نمیتونه بخونه ولی  مخترع  لامپ میشه  کتاباشو نمیتونه بخونه ولی  انرژی هسته ای  رو کشف میکنه کتاباشو نمیتونه بخونه ولی سمیرای مخملباف میشه  و کتاباشو نمیتونه بخونه ولی .... 

 

من کارم اینو بهم یاد داده اگر میخوام پیشرفت کنم باید خالق باشم خالق بودن هم یه چیز میخواد  اونم چیزی نیست جز جسارت  بذار دیگران بهم بگن دیوانه احمق کودن وقتی که خلقش کردم میشم .... 

استاد شجریان  یک بار تو یه مصاحبه ایی گفت اگر  پسرم مثل من بشه نه من استاد خوبی بودم نه  پسرم شاگرد خوبی ،افتخار یک استاد اینه که شاگردش بالا تر از خودش قرار بگیره  .

 

هیچ چیز انسان  رو به درجات بالا نمیکشونه مگر  جسارت  اونم جسارت  یک کودک رو داشته باشید  پس به کودک درون خودتون احترام بزارید نوازشش کنید براش پفک بخرید  براش ابنبات چوبی بخرید بذارید جسور باشه  بزارید کودک باقی بمونه دست پاش رو نبندید  حتا اگردیگران مسخرش کنن و بهش خرده بگیرن  چشمک  

 

ابدارچی ( کودک بچه اما جسور  چشمک )

نظرات 8 + ارسال نظر
عدد چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 19:31

بیب بیب هوراااااااااااااااااااا اول
یادگاری باشه برای بعددددد

فیونا چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 21:12

خوب منم کاملا باهات موافقم
واقعا راست میگی من خودم اولش که اومد توی روم مثل یه آهنی بودم فقط سلام میدادم دیگه حرف نمیزدم تا یکی یه شعری بخونه من بهش گل بدم یا یه سوالی بکنه من جوابشو بدم یا بای بده ومنم بای بدم بهش اما چند وقت که گذشت متوجه شدم که من اگه میخواستم اینکارو بکنم چرا اومدم چت کنم خوب میرفتم دم در هتل میایستادم به مسافرهایی که تازه میرسند سلام میکردم خوش آمد ین میگفتم وبعدشم که میخواستند برن بهشون بای میدادم.
هر چیزی حدو حدودی داره موقعی که ادم احترام به حقوق دیگران بزاره وبه کسی توهینی نکنه چه اشکال داره شیطنت کنه یا لوس بشه این خصیصه خیلی از آدمهاست
منتها در یکی کمتر ودر یکی بیشتر اگه کودک درون خودمون رو آزاد نگذاریم این میشه یه عقده اونموقعه هست که دیگه کم کم از شیطنت ولوس بازی به قول بعضیا میشه حس آزاررسوندن به این واون پس کودک درون خودمونو آزاد بزاریم منتها مواظبشم باشیم وگاه گاهی هم روی رفتاراش کنترل داشته باشیم.

ناخوانده چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 21:31

سلام
هرکسی یه اخلاقی داره و یه عقیده
و قابل احترام
خب اقا بهنام شما خوشتون نمیاد سلام بدید یا شعر بخونید و این قابل احترام
خوب بعضیا هم دوست ندارند شوخی های بی حساب شده و بی جا کنه
دلیل نمیشه چون شما اینجور اخلاقتون هست دیگران هم مثل شما باشن
همنطور که شما گفتید دوست ندارید اینجوری باشید (
دوست دارید مثل یه ادم اتو کشیده بیاید توی روم من دوست ندارم

دوست دارید فقط به دیگران خیر مقدم بگید وقتی امد وقتی بودش باهاش حرف نزنی وقتی خواست بره بهش بای بدید من دوست ندارم

دوست دارید وقتی دیگران دارن شعر کپی پیس میکنن بهش گل بدید من دوست ندارم



من ادم اهنی نیستم یا ربات که این کار هارو بکنم )
خب بعضیها هم دوست ندارند با هرکسی شوخی کنند یا
خدا می گه شوخی زیاد هم دل آدم میمیره
پس عقیده هرکسی قابل احترام
برای هم احترام قائل باشیم

آبدارچی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:06

سلام ... سالم به نا خوانده شما نوشته های من رو به خودم دادید ممنونم کاش این قسمتم میخوندید که گفتم "دوست من، من نمیتونم مثل شما باشم و شاید شما نتونید مثل منباشید و خوشتون نیاد از کار من و جبهه بگیرید در برابر شیطنت های من و دوستانم "

یعنی من احترام میزارم به شما و شما هم احترام بزارید به من اوکی بعدش من کی پی ام دادم به دیگران و کارشون رو بردم زیر سئوال

من این طوریم شما مثل من نباشید اجباری نیست اینجا رو بهش میگن دنیای مجازی یعنی یه دنیاست نمیتونی به ادم ها دیکته کنی کارهاشون رو نمیتونی هروز صبح که میان یه برگه بده دستشون بگی این نقش تو اینم دیالوگاته چشمک

نمیدونم کله نوشته رو خوندی یا نه و نمیدونم چرا فقط شوخی شو گرفتی خدا را شکر کسی جنبه شوخی نداشته باشه باهاش شوخی نمیکنم اگر خوشش بیاد مثلا با فلانی شوخی کنم و ندونم اخلاقش چطوری ازش توی پی ام اجازه میگیرم چشمک این خیلی ها که بهتونشون پی ام داد و اجازه گرفتم رو میدونن چشمک

بدرود

یاسمن پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:40

منم موافق شوخی توی روم هستم .اخه ما اینجا می یاییم که کمی شاد باشیم و غم و غصه دنیای بیرون رو فراموش کنیم . ولی باز موافقم که با هرکسی نمیشه شوخی کرد باید با کسانی شوخی کرد که جنبه شو داشته باشن و باعث نشه شوخی که با اون میکنی مسبب توهین به خودت بشه .
پس بیایین کودک درونمونو آزاد بزاریم هوراااااااااااااااااااااااا

صوفیا پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:36

به نطر من چت کردن مثه زندگی کرده واقعیه.مگه همه ادمها یک جور زندگی میکنن؟
نمیشه به همه یک برگه داد گفت طبق اسن اصول زندگی کنید!چت هم همینطور! هر کس به دلیلی میاد چت! یکی دوست داره خوش باشه!یکی دوست داره جدی باشه!یکی دوست داره شعر بخونه!یکی دلش گرفته! همه مثل هم نیستن! فکر کنم مهم اینه که لا اقل توی چت خودمون رو سانسور نکنیم! توی جامعه بنا بر دلایل زیادی نمیتونیم خودمون باشیم ولی لا اقل اینجا خود خودمون باشیم! به عقاید همدیگه احترام بذاریم! من هم وقتی خیلی شارژم میام چت هم وقتی خیلی گرفته ام! چون جایی که با خیال راحت میتونم توش خودم باشم!

بعد هم به نطر من حریم هر کسی رو خود شخصه که مشخص میکنه! رفتار و برخورد من با هر کسی به اون نشون میده که با ما چجوری میتونه برخورد کنه. شوخی کنه یا نه!خب البته این وسط بعضی افرادم بی ملاحظه هستن که از این ادمها همه جا پیدا میشه!

مهم اینه که نخواییم هممون یه شکل باشیم. چت با همه این تفاوتهاش زیباست. وقتی همه یک دفعه مثلا شعر مینویسن یا وقتی همه یک دفعه شلوغ میکنن میبینیم که حوصلهات رو سر میبره!

به دیگران احترام بذاریم!به رفتارشون! و صد البته میتونیم کسانی که خوشمون نیاد اصلن کار ی نداشته باشیم!

شادی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:04

عدد جمعه 10 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:12

منم با حرف های بهنام موافق و اونا رو قبول دارم (الان داری میگی که اینا ننوشتم که تو تایید کنی لازم به تایید تو ندارم)
بهنام توی دنیای مجازیش اینجوری اما من توی دنیای واقعی از این بهنام بدترم جوری که وقتی که می رم خونه می گن یه لشر بچه امد توی خونه که هستم مثل یه بچه دو ساله از در و دیوار بالا می رم. حالا حتما می گیم این دیگه گیه هنور بزرگ نشده و خیر سرش ۲۴ سالش هم هست. اما واقعیت همین که من خیلی خیلی بهتر از بهنام این کودک درونم رو دوست دارم و وقتی که بیاد بهش اجازه می دم که حتی از دیوار راست هم بالا بره. باقی حرفا رو بهنام زده چشمک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد