حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

افکار پراکنده یک مرد منسجم

سلام  

بنده بهنام هستم  میشناسید همون بهنام همیشگی همون من خودمم یادت نیست ای تو روحت همون که  توی روم نغمه با هم اشنا شدیم  یادت نمیادبا هم شوخی میکردیم تو سر کله هم میزدیم  دعواهامون الکی بود چرا حالا این طوری میکنی چیزی شده  حق داره همه ما یه روزی دچار خود بزرگ بینی میشیم  چشمک  

 

نوشته پاین برداشت ازادی است از اتفاق های دور برم  کسی به خودش نگیره یا به کسی ربطش نده  برای بار صدم فکر نکنم ارزش خوندن داشته باشه  ولی دوست داشتی بخونش  طولانی میشه میدونم  تیکه مربوط به خودتو بخون بقیه رو نخون   چی ؟  چطوری تیکه مربوط به خودتو پیدا  کنی کار نداره همه  متن رو بخون  بعد تیکه مربوط به خودتو پیدا میکنی فقط همون رو بخون بقیه رو نخون  چشمک  

 

1 _ توی خدمت بودم تا وارد قرار گاه شدم مورد لطف قرار گرفتم انقدر بشین پاشو بهم دادن که زانوم ورم کرد ولی خودتون بهتر میدونید انقدر رودار بودم که کم نیوردم ارشدمون خوشش امد مارو کرد ارشد ابخوری بعدشم ارشد تانکر بعدشم ارشد حمام از ارشد اولی تا این اخریه همش توی ده دقیقه بود  بعدشم ارشد انتظامات  اقا یه بازو بند به ما دادن که تو ارشد انتظامات هستی خب دمتون گرم حالا چه کار کنم  گفتم تو بعد اونای که سر دوشی دارن هستی همه کاره گردان بعد از سر دوشی دارا گفتم دمتون گرم کلی اواز خر در چمن خوندیم  بعد فردا صبحش درد سرا شروع شد  

باید به  چهار تا اسایشکاها سر میزدم همه رو از خودم راضی نگه میداشتم شوخی بگو بخند مسخره بازی  جدی هر رفتاری که بگی رو داشتم ولی کسی اخمم ندید تا یه روز ارشد اسایشگاه خودمون ما لباس شخصی داشتیم شوخی میکردیم که دیدم اقا دمشو به ما نشون داد گفت بهنام ببین من دم دروردم گفتم خب مبارکه من تازه مثل قرباغه دمم افتاده دیگه دم  ندارم  خلاصه سرتون درد نیارم دیدم داره صداشو میبره بالا من بگو خیلی اروم انگار که نه انگار اتفاقی افتاده رفتم  طرف ساک لباسام یکی یکی لباسام دروردم اون داشت به تن صداش اکو میداد  قشنگ ترش میکرد من اروم سر فرصت لباس میپوشیدم تا تمام شد کلاه هم رو گذاشتم رو سرم اروم امدم طرف ارشد اسایش گاه گفتم میدونی این چیه  ( بازو بند خودم نشونش دادم ) روش نوشته ارشد انتظامات یعنی تو زیر دست منی تو نظام تو باید به من احترام بزاری  بعدشم یه دادی زدم رو سرش که دمش رفت (......) خدا یک دادی زدم که کل قرار گاه ریختن بیرون  بعد دیم یارو دمشو گذاشته رو کولش  شروع کردم لباسام دروردن  دور بر خودم نگاه کردم دیدم بابا همه اروم شدن دارن با ترس نگام میکنن گفتم دمتون گرم چتونه چیزی شده  همه زدن زیر خنده  تموم شد وقتی داشتیم برای همیشه مرخص میشدیم  کلی مجبور شدم امضا  بدم رو بوسی کنم اشک بریزم جالبه که اون دوست ارشد اسایشگاهمون بچه های شهر خودشونم باهاش بای بای نمیدادن  

 

از خودم تعریف نمیکنم ولی یاد گرفتم چطوری توی یه جمع نقشه یه مبصر یا چه میدونم ارشد رو  رفتار کنم  هرچی بود تو دوره دبستان مامور بهداشت تو دوره راهنمای  مامور انتظامات بودم  کاری کردم که هیچوقت کسی از دستم ناراحت نباشه  وقتی دارم یکی رو باز خواست میکنم  قبول کن به خاطر کار اشتباهشه  

 

2_ یادمه وقتی برای اولین بار امد توی چت یکی بود به نام کلک یه اقای بزرگی بود  سن سالی داشت  و مستر روم روزی بود عجیب رفتارش به دلم نشست کسی جرات نداشت توی روم بد رفتار کنه ولی روم بسته ای هم نبود یعنی بچه ها همه شوخی میکردن ولی توهینی در کار نبود کسی که توهین میکرد خودش میدونست الان بن میشه  کلک شروع میکرد به شماردن معکوس طرف میرفت بیرون ولی یه نکته باحالی بود توی رفتار کلک ( پرویز خان ) اونم اون مدتی بود که شمارش معکوس میداد من منظورشو نمیفهمیدم تا یه روز ازش پرشیدم گفت بچه ها میدونن من مستر روم هستم  نباید بد بیرا یا حرف نا مربوط بزنن وقتی میزنه من هم میبینم باید برخورد کنم اون متوجه اشتباهش میشه وقتی شمارش معکوس شروع میشه اون توی اون یک دقیقه وقت داره ازدوستاش معذرت خواهی کنه تا وقتی برگرده راحت چت کنه  شاید برای خیلی ها گنگ باشه این حرف پرویز خان ولی برای من درس بود   درسی برای وقتی میخواستم مستر بشم  

منم سعی کردم  مثل اون بشم  چند وقت بعدش من مستر همون روم شده بودم پرویز خان دیگه نبود رفته بود  من جوجه اون چت شده بودم مستر اون چت و اون بزرگ مرد رفته بود  یه درس دیگه یه روز یکی میاد جای من رو میگیره  به همین راحتی  پس سعی کردم با همه طوری رفتار کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب اولین رفتار سعی کردم با همه دوستان رفتار کنم   چطوری  خیلی ساده شاید نمیرسیدم به همه سلام علیک کنم ولی برای همه یه وقت میزاشتم   و همون نکته ریز پرویز خان شمارش معکوس دیدم بابا با این شمارش معکوس وقتی دوستامم بن میکنم  باحاله  مثلا طرف پی ام میداد میگفت بهنام فقط یه کم طولانی ترش کن من حرف بزنم بعد بیرونم کن  این شوخی  این  بن کردن  مثل یه تنبیه خوب جواب میداد نه طرف دشمنت میشد  نه دل خور میشد نه بهش بر میخورد  خلاصه گذشت   ......... 

 

3_ خانوما اقایون همتون مهمونی رفتید  غیره ممکنه در  سال  یه ده باری نرید مهمونی بلاخره میرید از میزبان چه انتظاری دارید از نظر رفتار گفتم نه غذا پذیرای  دوست دارید  زن صاحب خونه یه سلام بهتون بده بره توی آشپز خونه  و مرد خونه هم همین طور یه سلام بهت بده بره توی مثلا اتاق کارش یا کتاب خونه اش شروع کنه کتاب خوندن یا دوست دارید بیاد کنارتون باهاتون خوش بش کنه بخنده  بحث کنه تو شوخیاتون شرکت کنه  .... صد درصد همه اگر میرن توی یه خونه به خاطر اخلاق خوبه صاحب خونه میرن نه به خاطر دست پخت خوبش پس چه خوبه به مهمونامون فقط با یه سلام پذیرای نکنیم بلکه  با روی خوش  تمام مدتی که در مهمانی ما هستند برخورد کنیم   

 

4_ ما یه جمعی هستیم توی چت همه با هم دوست و  خواه نا خواه مخالفانی داریم این نمیشه کسی بیاد بگه من دشمن ندارم من اگر بهترین بنده خدا هم باشم بلاخره ابن ملجم بدش میاد از من چه برسه من بهنام باشم خودم بکشم نمیتونم برای همه ادم های دور برم خوب باشم  پس دشمن های دارم خب بیایم یه حقم به دشمنامون بدیم و کاری نکنیم که این دشمن همیشه برای ما دشمن بمونه بیایم پل های پشت سرمون رو خراب نکنیم  بیایم اگر دشمنی هست فقط مال چت باشه   تا توانی دلی به دست اور که دل شکستن هنر نمیباشد   بیایم به همه افراد  یک چت حق بدیم و از حق خودمون نگذریم مگر در زمان های خاص  بیایم اگر مقامی دارید طوری رفتار کنید که دیگران از نشستن در کنار ما افتخار کنن نه برای مقامی که داریم بلکه برای اخلاق رفتار خودمون باشه  

بیایم وقتی قراره به یکی یه تذکر بدیم سعی کنیم طوری اون تذکر رو بذیم که  فکر نکنه من به خاطر مقاقم دارم دستور میدم بلکه بدونه دوستانه است دارم بهش پیشنهاد بهتر بودن رو میدم بیایم از خط نشون کشیدن دست برداریم  بیاید دوست باشیم  بیاید دوستتانه رفتار کنیم    

 البته اینارو من خودم هیچکدومشون رو ندارم ولی به خدا دارم سعی میکنم داشته باشم  چشمک  

  

5_ حسادت بدترین چیز که گریبان گیر من شده ولی به یه چیز خیلی باحال رسیدم وقتی حسادت میکنم به کسی به اون مقام میدم بزرگش میکنم برای خودم  توی ذهنم ازش یه بت میسازم  اگر غیر از این باشه پس بهش نمیشه گفت حسادت چون وقتی بتش کردی میتونی بهش حسودی بکنی  

 

6_ یادمه  از بچگی بهم مون میگفتن پیدا کردن دوست  خیلی اسونه ولی نگه داشتنش سخته  

 

 

7_ این  گفت شنود رو یکی برام معنی کنه " گنجشکی به خدا گفت لانه ای کوچک داشتم ،آرامگاه خستگیم بود ،سر پناه بی کسیم بود ،توفان تو ان را از من گرفت ،کجای دنیای ترو گرفته بودم ؟ خدا گفت ماری در لانه ات بود ، لانه ات را از تو گرفتم تا جانت گرفته نشود .  

 

8 _انسان های بزرگ شرایط را خلق میکنن  ،  انسانهای عادی تابع شرایط میشوند  

 

 

9 _ آبدارچی

نظرات 8 + ارسال نظر
عدد یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 15:13

بیب بیب هوراااااااا

هیوا یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 15:27

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ( الکی )
حالا من جز کدومم ؟

یاسمن یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 17:55

بهنام خیلی بد قولی هق هق هق
تو به من قول دادی بهنام .
جای منو دادی به عدد من قبول ندارم . هق هق هق هق هق

ابدارچی یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:12

نه تو اولی
خوب نگاه کن
متوجه میشی که اولی البته میتونستی اولین کسی باشی که در مورد این متن نظر میده چشمک ولی نخواستی چشمک

بدرود

شادی یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 23:35

سلام و ممنون بابت مطلبت.
پاراگراف هفت خدا به گنجشک میگه چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخاستی.
این لطف و محبت خدا خیلی وقتا برای ما هم وجود داره اما ما هم درست مثل این گنجشک رفتار می کنیم!

فیونا دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:57

واقعا همینطوره بهنام ما وقتی نگاه میکنیم میبینیم دنیا اونقدر کوچیکه که بخاطرش نبایددشمنی کنیم نباید از کسی بدمون بیاد نباید با رفتارهامون کاری کنیم که ارزشمون بیاد پایین وهمیشه ازتجربه دیگران واسه بهتر زندگی کردن خودمون استفاده کنیم.

صوفیا دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:24

کلا چت روم نغمه این روزها خیلی بچه بازی شده! شماره 7 خیلی قشنگ بود! متاثر شدم هق هق هق

عدد سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:05

دوست عزیز بهنام اینها رو گه نوشتی همه رو به من گفته بودی در مورد همه شون هم بحث کردیم هق هق هق خب الان من یادگاری چی بزارم چـــــشـــــــمــــک

دنبال نوشته خودمم هم می گردم اما می تونم به جرات بگم که همه 9 بند رو می تونم برای خودمم بدونم. چشمک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد