حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

دعا


سلاممممممم
شما خوبین ؟ من که خوبم مرسی چه خبرا؟
یه داستان دیگه نوشتم که شاید شنیده باشید ، خب من یه بار دیگه میگم که یادتون نره ( به قول بچه ها چشمک)
این داستانو عینا توی یه سایت خوندم ولی گفته باشم اونجا کپی نمیشد متحرک بود خودم همشو تایپ کردم هههه

لوئیز ردن زنی بود
با لباسهای کهنه و مندرس. ونگاهی مغموم.وارد خواروبار فروشی محله شد وبا فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند.
زن نیازمند، در حالی که اصرار می کرد گفت : آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پولتان را می آورم.
جان گفت نسیه نمیدهد.
مشتری دیگری که کنار پیشخوان بود وگفت وگوی آن دو را می شنید به مغازه دار گفت : ببین خانم چه میخواهد خرید این خانم با من .
خواروبارفروش با اکراه گفت : لازم نیست خودم می دهم.
لیست خریدت کو ؟
لوئیز گفت : اینجاست.
- لیستت را روی ترازو بگذار، به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر.
لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ی ترازو گذاشت.
همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پایین رفت.
خواروبارفروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید.
مغازه دار یاناباوری شروع ه گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو برابر نشد.
آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.
در این وقت خواروبار فروش با تعجب ودلخوری تکه کاغذ را برداشت تا ببیند روی آن چه نوشته شده است .
کاغذ لیست خرید نبود.
دعای زن بود که نوشته بود :

ای خدای عزیزم،

               تو از نیازم باخبری خودت آن را برآورده کن.

مغازه دار با بهت جنـس ها را به لوئیز داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد.
لوئیز خداحافظی کرد ورفت.
مشتری یک اسکناس پنجاه دلاری به مغازه دار داد وگفت:

تا آخرین پنی اش می ارزید.

      **************
فقط اوست که می داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است...

دعا بهترین هدیه ی رایگانی است که میتوان به هرکس داد و پاداش بسیار برد.

 
خب یادتون نره واسه ما هم دعا کنید و نظرررررر بذارید

نظرات 5 + ارسال نظر
آبدارچی سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:07

سلام همین که اولم خودش کلیه بعد میام نظر میدم

افسون سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 23:03 http://naghmehehasrat.blogfa.com/

سلام شنگول جان

عالی بود عزیزم خیلی خوشم اومد
واقعا وقتی دعا می کنیم اگه به اجابتش اطمینان داشته باشیم هیچوقت خدا دستمون رو خالی برنمی گردونه و هر آنچه که با جون و دل بخوایم با جون و دل بهمون میده.
باز هم منتظر مطالب زیبا و شنیدنیت هستیم
موفق باشی نازنینم

یاسمن چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:28

شنگول جان خیلی قشنگ بود اگه دعا خالصانه باشه و از اعماق وجودمون سرچشمه بگیره نباید شک داشته باشیم و مطمئنا" که برآورده میشه .
امیدوارم حاجت همه حاجتمندان برآورده بشه .
دوستان دعا یادتون نره .

شادی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:09

عدد جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:34

شنگول خیلی خیلی قشنگ بود واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد