حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

حرفهای ناگفته

برو بچ نغمه اینجا مینویسن

عدد کیه؟؟؟؟؟؟

عدد، بهنام، مجتبی،من خودمم ، قنلدر یا شماره1 ؟؟؟؟؟؟

سلام و درود فراوان به دوستانی که من رو نمی شناسند

می خوام در مورد عدد بنویسم که عدد کیه و از کجا سر و کلش پیدا شد. چشمک

دقیقا یک روز قبل از شروع ماه رمضان سال گذشته  بود که بعدظهر ابراهیم به من زنگ زد به من گفت که می خوایم با فلانی و فلانی بریم امشب رو کنار رودخونه باشیم تو هم هستی؟ من هم گفتم باشه هستم وسایل رفتم رو جور کردیم و بچه ها دور هم جمع شدیم یکی از اون ها یه آدم با حدود 2 متر قد و 150 کیلو وزن یکی دیگه با 130 کیلو وزن و یکی دیگه 100 کیلو بود (چیزی ازت کم نمی شه یه ماشاالله بگی، بزن به تخته چشمک) البته  من توی اون جمع از همه کوچیک تر و کم وزن تر بودم با حدود 95 کیلو. خلاصه اون شب اونقدر خوش گذشت که حد نداره جای شما خالی از اون روز به بعد دوستی ها مون خیلی خیلی بیشتر شده تا حدی که الان هفته ای حداقل سه چهار بار همدیگر رو می بینم با هم مسافرت می ریم هر روز تماس تلفنی داریم اکثر آخر هفته ها رو با هم بیرون می ریم البته اگه بشه سری هم به کله پاچه ای می زنیم (الان که خیلی ها بکن اههههه)

حالا می گین این چه ربطی به عدد داره میگم. چلا می زنی گناه دارم  هق هق هق هق هق هق هق

چند ماه قبل بود که اون آدم درشت هیکل برام از چت کردنش تعریف می کرد و می گفت که چه دورانی داشته و داره، با کیا که دوست نشده از پیر و جون دختر و پسر بازاری و کارمند دکتر و مهندس همه و همه جور آدم منم وسوسه شدم بینم که چطور چت میکنه. بهش گفتم به من هم نشون بده برای اولین بار بود که چت جاوایی رو می دیدم برای خیلی جالب بود تا یه روز از سرکارم بهش زنگ و گفتم که برنامه جاوا رو از اینترنت دریافت  (Download) و اون رو نصب کردم حالا چکار کنم.  گفت: که برو توی سایت .  . . . . .  رفتم. دوباره زنگ زدم: تو کجایی گفت بهت نمی گم اصرار کردم تا به من گفت. یه بار دیگه هم بهش زنگ زدم: با چه اسمی وراد شدی؟ گفت اسم من قلندر اون اخر لیست می تونی ببینیش. چند وقتی گذشت هر دفعه هم با یه اسم می اومدم  تا اون جریان زدن شماره یک تا نه پیش اومد و تا حالا که با اسم عدد اینجا هستم در خدمت شما.

تا اون روز نمی دونستم چت کردن چیه و شکلیه و چه جور باید چت کرد (حدود 5 سال بود که  رایانه داشتم و حتی برای انجام خیلی از کارهام از اینترنت استفاده می کردم)  همه و همه رو قلندر به من گفت از ایشون بخاطر راهنمایی های خوب و سازنده در مورد چت بسیار سپاس گذارم اما خدا خیرش بده من رو معتاد هم کرد هق هق هق هق هق.

به قران من و قنلدر یا من خودمم یکی نیستیم اون بهنام من مجتبی، از زمین تا زیر زمین با هم فرق داریم  درسته چت کردن ما شبیه، باید هم شبیه هم باشه چون همه و همه رو از اون یاد گرفتم شما بگین من چکار کنم بابا من و بهنام یکی نیستم هق هق هق هق

اکثر اوقات اختلاف فاصله بین من و بهنام به 50 کیلومتر  می رسه اما بعضی از وقت ها حتی یکی دو متر هم نمی شه و با هم وارد چت می شیم چشمک

خدایش همیشه من به همه نگفتم که من بهنام نیستم چرا باور نمی کنین که من  و او یک نفر نیستیم  دو نفر آدم با شخصیت ها متفاوت. (اما دو روح در یک بدلیم چشمک)

اینم به من یاد داده که می تونی با یک رایانه و سه IP وارد سایتها بشی و به راحتی چت هم کرد. اما برای احترام به دوستان این کار و نمی کنیم.

دوست عزیز باور کن تمام این نوشته عین حقیقت حال شما می خواهی باور کنید یا باور نکنید با خود شماست . . . . . .  . .

از همه شما بابت پر حرفیم پوزش می خوام.

عدد

نظرات 10 + ارسال نظر
صوفیا چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:58

هوراااااااااااااااااااا اول!!!!

ناخوانده چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:01

سلام عدد
منم این روزای آخر فکر می کردم شما همون بهنام هستید
ا

یاسمن چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:04

عدد ما که میدونستیم بهنام نیستی ولی خوب کاری کردی یه پست زدی و خودتو به کسانی که نمی شناختنت معرفی کردی . موفق باشین

آبدارچی چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:04

سلام . عدد بعد کجاش توی این نوشته خودتو معرفی کردی یه خطشو بگو که من هم بفهمم
تا فردا وقت داری اسم فامیلت هم چیز رو بگی وگرنه لوت میدم چشمک حتا سنتم نگفتی زود باش منتظرم یا ادیتش کن یا یه ژست دیگه بزن

می تونی به جای کلمه ادیت بگی ویرایش
بعدش بهنام اون پایین هر نوشته یه جایی هست که نوشته « به قلم ....... » شما می تونی بری رو اسم مجتبی کلیک کنی بعد مشخصات من رو می بین دیگه لازم نیست که بری به همه بگی خبر چین چشمک

آبدارچی چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:36

چشمک ... باشه ببینیم تعریف کنیم فقط امید وارم مجبور باشی یک هفته کامل با علی عباسی باشی
این بهترین نفرین برای تو و هر انسان دو پای دیگر

مهسا چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:34

راستییییییییییی
عدد
کیهههههههههه!!!!!!!!!!!۱۱۱۱۱۱

صوفیا چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:25

نقطه نذاشتنتم از بهنام یاد گرفتی نه؟؟؟؟؟؟؟؟

شادی پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:12

خوب شد خودتو معرفی کردیا!
من که نمی شناختمت(چشمک)
ولی نه حالب بود آخه منم یه مدت فکر می کردم شما و قلندر یه نفر هستید.

شنگول جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:21

ببین من میدونم عدد= مجتبی
خوشحال باش
تازه عدد آدرس اینجا رو به من داد وگرنه من نمیدونستم همچین جایی هم هست
راستی ماشالا دستات چقده کوچولواند خدا حفظشون کنه ( چشمک )

هیوا پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 19:29 http://hiva_kuchulu.mihanblog.com

salam khobid ? fekr konam hame mano beshnasan . man hiva hastam . mojtaba jan man ke mishnakhtamet vali khoshbakhtam mojaddadan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد